دکتر سیامک رادمهر
متخصص جراحی مغز و اعصاب و فوق تخصص جراحی ستون فقرات و درد درمانی.
فعال مدنی در حوزه حقوق بشر، فعال صنفی در تشکیلات و انجمن های
پزشکی در اروپا و فعال سیاسی ملی گرا و دمکرات.
برای مطالعه سایر نوشتههای این نویسنده اینجا کلیک کنید.
۴۴ سالِ پیش در یک روزِ سردِ سیاسی برای آخرین
پادشاه ایران، قرعهی نخست وزیری بنام کسی زدند که محنتِ راه عاشقی را
از غبارِ به جان خریده در رخت مبارزه در راه آزادی و دمکراسی در فرانسه
آغاز کرده بود. روحِ عاشقی را در فرهنگِ ایرانی، در شاهنامه، گلستان و
دیوان حافظ یافت. علمِ سیاست را در تحصیلاتِ فرنگ و سیاست مداری را در
مکتبِ خانگی در کنار اولّین نخست وزیر ملّی آموخت.
پهنا و ژرفایِ نگرشِ سیاسیِ وی در کنار بار اندوخته از گذشت
روزگار تواناییِ منحصر به شخصِ خود وی داده بود.
همان او بود که یکتنه و فریادکنان ورود چکمه پوشانِ سپاه جهل
را هشدار داد و هر کس نشنید و بسیاری هم نخواستند بشنوند.
خائنش خواندند و تنهایش نهادند ولی باز یکتنه اصرار به اجرایِ
قانون اساسی یادگار انقلاب مشروطه داشت، همانگونه که در مکتب مرادش
مصدق، صبوری در تنهایی را آموخته بود.
در سی و هفت روز بیشتر از آنچه را صدر مشروطه در گشایش سیاسی به
مردم وعده داده بود به انجام رساند. ولی حتی این را هر کس ندید و
بسیاری هم نخواستند ببینند. گمراهان جایش را غصب کردند و جاهلان وطن را
اشغال!
رختِ جلایِ وطن تن کرد ولی نه برایِ بست نشستن و برنگشتن.
با اندک یارانش در غربت، مشعلِ رهاییِ وطن از چنگالِ اهریمنان
برافروخت و آن مشعل را بالای بام خانهایی برافراشت که آنرا
"نهضت مقاومت ملّی ایران" نام نهاد.
اصول فکری اولّین نهضت مقاومت ملّی در برابر گمراهان و
اشغالگران را بر پایه منافع و فرهنگ ملّی، حفظ تمامیت و یکپارچگی ارضی،
حکومت ملّی و جدایی دین از دولت و حفظ کرامتِ انسانی بنا نهاد.
تاریکدلان به خانه اش رخنه کردند و ... .
با بهایِ جانِ شیرینِ و خونِ گرم خود، او و یارانش مشعل مبارزه
را گرما و روشنایی بخشیدند و به نسل امروز پیشکش کردند.
امروز پس از ۴۴ سال باز هم همان هوایِ سرد است و جای انسانی چون
وی و انسانهایی چون یاران جان فدا کرده وی خالی!
امروز پس از ۴۴ سال رندبازیهای شیخِ نا خلف، با تمام آن
ترورها و حذف فیزیکی، باز میدرخشد تکتک پند و اندرز او.
امروز پس از ۴۴ سال باز همان نفس گرم و طنین صدای رسای همان
انسانهاست که گرما میبخشد جنبش برخاسته علیه اربابان تاریکی را همراه
با شعله برافروخته شده بر سر مشعل نهضت.
جایش را نمیتوان گرفت، راهش را باید پیمود!
بر سر صندلی وی بسیاری سودای جلوس داشتند و رفتند و بسیاری دیگر
خواهند رفت. قهرمانان، رهروان و یادگاران وی، همان گمنامان مشعل بدست
هستند، که امروز در کف خیابان دوش بدوش هم جلودار لشکر روشنایی در راه
سرنگونی اهریمن هستند نه سوداگران مقام
این آغاز پایان تاریکیست، این پایان جلای وطن اوست.
نام: شاپور
تبارش: بختیار
ایران هرگز نخواهد مرد
_______________________________________________________________
مقالات
منتشر شده الزاما نقطه نظر، بيانگر
سياست و
اهداف نشریۀ اینترنتی
نهضت مقاومت
ملی ایران نميباشند.