National Movement of the
Iranian Resistance
NAMIR
Founded by
Chapour Bachtiar
اعلامیه
ی
نهضت
مقاومت ملی ایران
به
پشتیبانی از
طوفان
اعتراضات
مردم کشور
در
برابر فساد و
ستم
روزافزون
نظام
ابرهای تیره
ای که هر روز
در آسمان
جمهوری
اسلامی
متراکم تر می
شود آینده ی این
نظام را هردم
سیاه تر و
طوفانی تر می
کند؛
اعتراضاتی
که نوید
فروپاشی
نظام شوم حاکم
در آینده ای
نه چندان دور
را می دهد.
آخرین
آنها
اعتراضات
همراه با
شورش آرامی
است که از روز
جمعه در پی
افزودن بهای
بنزین به سه
برابر در بسیاری
از شهرهای
کشور رخ داده
و با واکنش
کور نیروهای
سرکوب قدرت
تا کنون به
قتل شمار
بزرگی از
هموطنان بیگناه
نیز انجامیده
است. رهبر خیره
سر و کوراندیش
نظام نیز که
پاسخی برای
دردهای
روزافزون
مردم، که خود
او و نظام
تابعش مسبب آن
اند، ندارد
بنا به رویه ی
همیشگی اش
بار دیگر خشم
برحق
معترضان را
به مراکز بیگانه
منتسب کرده
است.
اما سخن
دراین است که
همه ی آنچه هر
روز عرصه را
بر این
غاصبان حقوق
مردم تنگ تر می
کند نمی
تواند از یک
مرکز، آن هم
مرکزی خارجی
سرچشمه بگیرد.
دیگر از این
آخرین حوادث
بازداشت یکی
از باصطلاح
دادیاران
جمهوری
اسلامی با
نام حمید نوری
در سوئد است
که در قتل های
چندهزارنفره
ی سال ۶۷ دست
داشته و اینک
در این کشور
در دست
دستگاه
عدالت
گرفتار است. این
بازداشت نه
تنها پیروزی
مهمی برای
ملت ایران و
همه ی
دادخواهان و
قربانیان
ستم های قدرت
حاکم به شمار
می رود، رسوایی
جدیدی نیز
برای دستگاهی
است که،
گرفتار در
تنگنای فلج
اقتصادی که
با اره کردن
شاخه ای که بر
آن نشسته به
دست خود بوجود
آورده، و
با ایجاد
اختلال در سیستم
بانکی کشور
که به دستاویز
اسلامی کردن
آن به وسیله ای
برای لفت و لیس
های بزرگ و
غارت دارایی
های مردم بدل
شد، بیش از هر
زمان می کوشد
تا در صحنه ی
جهانی از خود
تصویر رژیمی
طلبکار از دیگران
و پایبند به
مقررات جهانی
و حقوق بشر
ارائه دهد و
همچنین ضربه ی
دیگری است به
پندار
قدرقدرتی
آن؛ پنداری
که حاکمان سعی
دارند
درباره ی خود
به مردم کشور
القاء کنند.
همه ی اینها
در حالی رخ می
دهد که چندین
سال است فریادهای
اعتراض
اقشار وسیع
کشور چنان
بلند است که هیچ
نظامی، هر
قدر هم کر، نمی
تواند شدت
آنها را
نشنود.
از سویی، بیش
از دو سال است
که عرصه ی
اعتراضات در
درون کشور هر
روز گسترش بیشتری
می یابد. از سوی
دیگر در همه ی
عرصه های بیرونی
نیز همه ی وقایع
سیاسی به زیان
منافع جمهوری
جهل و جنایت
اسلامی رخ می
دهد. و انتساب
همه ی این
حوادث به یک
عامل خارجی،
اگرچه در
نگاه نخست
برای فریب
مردم به جان
آمده ی کشور
است که
گوششان
مدتهاست از این
نغمه های پوچ
پر است، اما
در واقع جز
خودفریبی و برای
گمراهی بیشتر
عاملان دست
پایین
دستگاه
سرکوب و
دلگرمی
آنان، که روحیه
ی خود را هر
روز بیشتر می
بازند، نیست.
این عمال
درجه ی پایین
نیز کور نیستند
و گسترش و
افزایش
امواج نارضایی
مردم را
مشاهده می
کنند.
تظاهرات
وسیع و به خون
کشیده ی دیماه
۱۳۹۶، امواج
اعتراضات
برحق
کارگران
زحمتکش در مراکز
بزرگ و متعددی
چون نیشکر
هفت تپه،
فولاد
اهواز،
آذرآب اراک،
اعتصابات
کامیون رانان،
اعتصابات
معلمان
محروم کشور و
بازداشت و صدوراحکام
ننگین تا حد
شلاق برای
آنان،
اعتراضات و
تظاهرات
مالباختگان
و بازنشستگان،
این قربانیان
دیگر دزدی ها
و کلاهبرداری
های سیستمی
نظام، و بسیاری
دیگر از گروه
ها و اقشار
اجتماعی
کشور در دو
ساله ی
گذشته،
گسترش بیکاری
جوانان، ریختن
هر روز بخش
بزرگتری از
جامعه به زیر
خط فقر مطلق،
تشدید هر روز
بیشتر فقری
که بنا به
اعتراف یکی
از همکاران
روحانی سبب
محرومیت و
کمبود غذایی
هفتاد درصد
از جمعیت
کشور (شصت میلیون
نفر) شده است،
بی خان و مانی
بیش از یازده
میلیون حاشیه
نشین، حالت ننگین
آموزش و
پرورش و بویژه وضع
دلخراش
مدارس کپری و
شاگردان
محروم از همه
چیزِ آنها در
نقاط
دورافتاده و فقیر
آب و خاکی
ثروتمند، آن
هم در کنار
مدارس خصوصی
پرهزینه برای
فرزندان
غارتگران
اموال مردم،
نابودی
منابع آبی و
جنگل ها ی
کشور و بطور
کلی همه ی
عوامل محیط زیست
و بالأخره
فرار ده درصد
جمعیت کشور
به خارج، و بسیاری
دیگر از
دردها و آسیب
هایی را که
سراسر ملتی
با آنها دست
به گریبان
اند چگونه می
توان نتیجه ی
چهار دهه جهل
و فساد و
زورگویی
ندانست و
ابلهانه به
عامل موهوم
خارجی نسبت
داد؟
مردم سالیان
دراز است که
از رویای
انقلاب سیاه
شما بیدار
شده اند؛ آیا
می توانید
بگویید شما کی
بیدارخواهید
شد؟
اما این
هنوز تصویری
ناتمام از نیمی
از افق تاریک
جمهوری
اسلامی بود. نیمه
ی دیگر آن
حوادثی است
که در خارج از
کشور هر روز بیشتر
عرصه را بر این
نظام شوم تنگ
تر می کند.
تظاهرات پیگیر
و نیرومند اخیر
مردم لبنان
علیه قشر
حاکم که حزب
الله، این
زائده ی خون
آشام آخوندی
در آن کشور،
در مرکز آن
قراردارد، و
برای برکناری
آن به منظور
تشکیل سیستم
حکومتی دیگری
فارغ از نفوذ
مافیاهای دینی
و نفوذ خارجی،
تظاهرات
طولانی و به
خون کشیده ی
جوانان عراقی
علیه دستگاه
حاکم بر این
کشور و خاصه
نفوذ و حضور
عوامل جمهوری
اسلامی در
آن، که با
شرکت ثابت
شده ی عمال
مسلح این رژیم
در کشتار
آنان و فشار
بر دولت برای
پایداری بر
مواضع خود و
عدم تسلیم در
برابر خواست
های مردم، بر
رسوایی و
انزوای
جمهوری
اسلامی در
منطقه
افزوده است،
نیز از زبان
رهبر کوردل این
نظام و
کارگزاران
آن، همچنان و
با همان تجاهل
همیشگی، به
کشورهای دیگر
منتسب می شود.
اما نه
مردمان عراق
و لبنان که
بخوبی دستهای
پلید جمهوری
اسلامی در
کشور خود را می
شناسند فریب
این ادعاهای
زنگ زده را می
خورند و نه
ملت ایران که
چهل سال است
صابون این رژیم
بر تنشان
خورده است.
حال گرفتیم
که عامل خارجی
چنین توانا
هم باشد، اما
باز این پرسش
برجا می ماند
که پس شما
چکاره اید و
اگر تا امروز
قادر به
بکاربردن
پادزهری در
برابر این
«عامل خارجی»
که سبب اینهمه
بلایا شده
نبوده اید
ملت چگونه و
بر چه اساسی می
باید یا می
تواند به شما
در مقابله با
آن اعتماد
کند و امید
بندد؟ آیا
مردم کشوری
چون ایران، یا
هر کشور دیگر
جهان، باید
تا چه اندازه
کور و نادان
باشند که
هنوز هم به
افسانه های
عوامانه ی
شما
باورکنند. آیا
از شما جز
بحرانی کردن
هرچه بیشتر
وضع منطقه با
ماجراجویی
های تروریستی
ـ نظامی در خلیج
فارس، که با
دشمن تراشی
های دائمی
خطرات
هولناکی را
برای آینده ی
کشور و وحدت سیاسی
و تمامیت ارضی
آن فراهم
کرده و می
کند، کار دیگری
ساخته بوده
است؟
این گروه
اجتماعی عقب
مانده، که در
هوس گرفتن
قدرت سیاسی
تصور می کرد
آموخته های
پوسیده ی
حوزوی آن، که
برای اداره ی یک
آشپزخانه ی
کوچک نیز کفایت
نمی کند، می
تواند جای
دانش و هنر پیچیده
ی کشورداری
را، آن هم در
سده ی بیست میلادی،
بگیرد و
امکان حکومت
بر ملتی
کهنسال چون
ملت ایران را
به آن بدهد تا
برجای قائم
مقام ها، امیرکبیرها، مصدق
ها و بختیارها
تکیه زند، اینک
سالهاست در پی
این سودای
خام همچون خری
وامانده در
گل، در
لنجنزاری که
خود ساخته
دست و پا می
زند و از این
شعور هم
محروم است که
دریابد تنها
راه خروج از
آن رهاکردن
هوس خام حکمرانی
و واگذاشتن
کار و سرنوشت
ملت به خود
ملت است.
این تشخیص
و این خواست
که چهل سال پیش
با صدای رسای
شاپور بختیار
به گوش مردم ایران
و جهانیان رسید،
صدایی که
هنوز طنین نیرومند
آن در فضای
کشور ما شنیده
می شود اینک دیگر
مدت هاست به
تشخیص و
خواست وسیع
ترین بخش های
مردم تبدیل
شده است. اگر
آن روز او تشخیص
خردمندانه ی
خود را به
دلاوری از
مخفیگاه خویش
در تهران
بگوش مردم
رسانید و تا
زنده بود روزی
را بدون تأکید
و پافشاری بر
آن و مبارزه
برای پیش
بردش
نگذراند،
امروز دیگر این
خواست از آنِ
همه ی مردم
شده و همه ی
مردمند که آن
را در خیابان
های ایران فریاد
می زنند و حتی
گروه گروه
درباره ی آن
اعلامیه
صادر می
کنند، اگرچه
زندان در
انتظار آنان
باشد.
امروز
شدیدترین
بادهای
مخالف علیه
جمهوری
اسلامی که می
تواند به
طوفانی عظیم
تبدیل شود از
هرسو درحال
وزیدن است.
مهمترین
سبب این
گردبادها
جهالت و خیره
سری جمهوری
اسلامی و اصلی
ترین طوفان
علیه موجودیت
و آینده ی آن
طوفانی است
که در دلها و
سرهای پرشور
جوانان
محروم این
ملت برخاسته
است و تا
فروپاشی این
نظام شوم
فرونخواهد
نشست.
وضع
کنونی وظایف
همه ی
کنشگران راه
آزادی، حاکمیت
ملی و یگانگی
ملت ایران،
سازمان ها،
گروه ها و
عناصر
باورمند به این
اصول و این
آرمان را در
جهت یاری به
مردم و از آن
جمله دادن
دست همیاری
به یکدیگر در
این راه، از
هر زمان
حادتر و فوری
تر می سازد. از
جمله ی این
وظایف و در
امتداد شورش
اعتراضی
کنونی
درخواست رویگردانی
هرچه وسیعتر
مردم از بازی
انتخابات آینده،
کوشش رأی
دهندگان از
راه دعوت یکدیگر
به عدم شرکت
در آن و ابداع
بهترین
راههای عملی
برای پیشگیری
از حضور
واجدان شرایط
در پای صندوق
های رأی است.
در این
نبرد که
دنباله ی
نبرد مصدق و
نهضت ملی
اوست ملت
آزاده ی ایران
پیروز خواهد
شد.
ایران
هرگز نخواهد
مرد
یکشنبه ۲۶
آبانماه ۱۳۹۶
نهضت
مقاومت ملی ایران
|