بیاییم با جان
باختگان راه آزادی و عدالت عهد کنیم که راه آنان را تاپیروزی نهایی
ادامه خواهیم داد و میراث شان را پاسداری خواهیم کرد.
۱-کسانیکه حقوق
زنان را جدا از حقوق بشر می دانند نه تنها متجاوزان به حقوق زن
هستند بلکه در پایان کار خود قربانیان این نااگاهی خود هم هستند.
۲- کسانیکه به
امام زمان (محمد بن حسن عسگری ) باور دارند و منتظر ظهورش هستند نه
تنها مغز ندارند بلکه قربانیان نااگاهی، نادانی، بیخردی خود، و
دروغگویی ملایان مذهب شیعه دوازده امامی نیز هستند.
۳- کسانیکه
اصولگرایان و اصلاح طلبان در سیاست ایران را یکی می دانند اشتباه
می کنند. بنظرم اصلاح طلبانان بسیار خطرناک تر از اصولگرایان هستند
زیرا موضع اصولگرایان کاملا مشخص است و پنهان هم نمی کنند ولی
اصلاح طلبان دیگران را بازی دادند و فریب، و خطرناکتر از اصلاح
طلبان کسانی هستند که هنوز به آنها باور دارند.
۴- تا خودمان را
بیش از هر کسی عامل اصلی مشکلات خود ندانیم هر چقدر تلاش کنیم همچو
آب در هاون کوبیدن است و هدر دادن وقت و انرژی، و ره به جایی
نخواهیم برد.
۵- اگر
تحلیلهایی را که نقش نیروهای خارجی در انقلابات و دیگر تحولات را
نادیده میگیرند بدانید آن تحلیلها فاقد ارزش علمی هستند و شما را
به گمراهی می کشانند. از انقلاب فرانسه تاکنون حتی یک جنبش انقلابی
بدون نقش نیروهای خارجی به پیروزی نرسیده است.
۶- بسیاری از
کسانی را می شناسم که خود را مدافع دمکراسی می دانند ولی نه تعریف
درستی از دمکراسی دارند، نه اصول دمکراسی را می شناسند، نه با
انواع دمکراسی آشنایی دارند، نه مقاله ای در باب دمکراسی خوانده
اند، نه تفاوت نظامهای سیاسی مبتنی بر اصول دمکراتیک را با نظامهای
غیر دمکراتیک می دانند، نه ملزومات تشکیل یک حکومت دمکراتیک را می
شناسند، و مهمتر از همه اینکه خودشان در زندگی چه در خانواده، چه
در روابط اجتماعی، چه در گفت و گوها،… رعایت هیچیک از اصول دمکراسی
را نمی کنند، هرنوع تبعیضی را روا میدارند، تحمل شنیدن نظرات مخالف
خود را ندارند، از انتقاد گریزانند، پاسخگوی رفتارها و کردارهای
خود نیستند، به آزادی های دیگران تخطی می کنند، ….
۷- کسانیکه باور
دارند جامعه به اخوند ، ملا، کشیش، روضه خوان، حجت الاسلام، ایت
اله، اسقف، پاپ،… نیاز دارد به توانایی، اندیشه، خلاقیت و قدرت مغز
خود باور ندارند.
۸- بهترین درمان
برای رفع بیماری ناامیدی برخاستن و کاری انجام دادن است، کاری برای
تغییر زندگی خود و دیگران؛ با نشستن نه تنها هیچ دردی درمان نمی
شود بلکه به دردهای دیگری هم دچار می شوید.
۹- یکی از
راههای موفقیت در زندگی مطالعه زندگی افراد فوق العاده موفق است.
افرادی که از هیچ آغاز کردند و به اهداف بزرگ رسیدند و تغییرات
شگرف ایجاد کردند. افرادی که با سختیها مواجه شدند ولی تسلیم
نشدند، افرادی که فرصتی برای شان وجود نداشت ولی فرصت برای خود
ایجاد کردند، افرادی که خودشان را جدی گرفتند و به خود و قدرت مغز
خویش باور داشتند، افرادی که از تجربیات دیگران آموختند و بکار
بستند، افرادی که به دفعات تا پای مرگ رفتند ولی به خود جان تازه
دادند و بلند شدند و آرام ننشستند و به تلاش و مبارزه ادامه دادند.
۱۰- یکی دیگر از
راههای موفقیت شناخت خود است. خودشناسی کلید دروازه موفقیت است.
شناخت توانایی های خود، شناخت خواسته های خود، شناخت امکانات خود،
شناخت محدودیتهای خود، شناخت ضعف های خود، شناخت نقاط قوت خود،
شناخت گذشته خود، شناخت اشتباهات خود و اموختن از آن، شناخت
استعدادهای خود و شناخت روش بهینه کاربرد آن، و شناسایی کاری را که
بهتر از هرکار دیگری خود را آماده و مستعد انجام آن می بینی.
۱۱- یکی از
خواسته های هر انسانی آزادی است ولی ازادی مثل هر چیز دیگر باید
درست بکار برده شود وگرنه ازبین می رود. ازادی نیاز به مراقبت دارد
وگرنه می میرد. آری، ازادی میرا است اگر از آن برای ساختن دنیای
بهتری برای خود ، دیگران، جوامع و نسلهای آینده استفاده نکنیم.
اینجاست که نقش ما به عنوان ایرانیانی که در جوامع دمکراتیک و آزاد
جهان زندگی می کنیم و از آزادی برخورداریم در حالیکه ایرانیان درون
ایران از این آزادی ها بی بهره اند بیشتر اهمیت می یابد تا از این
آزادی ها برای آزادی ایرانیان داخل استفاده کنیم و از مرگ آزادی
پیشگیری کنیم.
۱۲- از حوادث
ناگوار نهراسیم بلکه از آنها به عنوان فرصت و انگیزه برای بهبود
شرایط زندگی خود و دیگران استفاده کنیم. شاید بتوانیم از وقوع
بعضی حوادث به موقع پیشگیری کنیم ولی بسیاری از حوادث طبیعی قابل
پیشگیری نیستند و آسیبهای فراوانی حتی تلفات انسانی ببار می اورند
که بسی دردناک و ناگوار است ولی در هر حادثه ای درسهایی نهفته است
که می تواند مسیر زندگی شخص و جامعه را به مسیری مثبت سوق دهد اگر
آمادگی یادگیری از حوادث را داشته باشیم و وجود حوادث را انکار
نکنیم.
۱۳- احساسات
بخشی از زندگی است ولی برای بقا ناچاریم به منطقه ماورای احساسات
سفر کنیم وگرنه فنا خواهیم شد. پس بیاموزید فراتر از احساسات ،
رفتار و زندگی کنید.
۱۴- تصور زندگی
بدون درد و مشکل بیهوده است ولی با مشکلات باید مبارزه کرد و این
مبارزه است که مسیر ما را برای رشد هموار می کند.
۱۵- بی تردید
وقت برای انجام همه خواسته هایمان را نداریم، بنابراین چاره ای جز
انتخاب و اولویت بخشی نیست. در انتخاب باید دقیق باشیم، انتخاب های
ما باید سنجیده و ناشی از درک عمیق نسبت به موضوع مورد انتخاب
باشد.
۱۶- عشق با گوش
دادن آغاز می شود، عشق به خود با گوش دادن به خود، و عشق به دیگران
با گوش دادن به آنان . پس برای نشان دادن عشق مان به ملت بپاخاسته
ایران و کمک به آنان در این مبارزه رهایی بخش باید در گام نخست به
آنان گوش کنیم، به دردهای آنان گوش کنیم، به خواسته های آنان گوش
کنیم، به نیازهای آنان گوش کنیم، به مشکلات و نگرانیهای که در مسیر
مبارزه دارند گوش کنیم، و با همه توان خود با آنان همرزم و هماوا و
همراه شویم.
۱۷- درمبارزات
سیاسی، اجتماعی و مدنی منفی اندیشی را متوقف کنید، و به مثبت
اندیشی، فراگیر بودن، خوشبینی، پذیرش انسانیت، تاکید بر وجوه
مشترک، و رهایی و خوشبختی انسان پافشاری کنید.
۱۸- شما ممکنست
مشکلات را نادیده بگیرید اما از مشکلات نمی توانید بگریزید مگر
اینکه بخواهید احمق محسوب شوید. هرچه چاره جویی برای مشکلات را به
تاخیر بیندازید هزینه بیشتری برای حل آن خواهید پرداخت.
۱۹- شما ممکنست
در مقابل تغییرات مقاومت کنید اما تغییرات مسیر خود را خواهد رفت و
خود را بر شما تحمیل خواهد کرد. پس خردمندانه است که به استقبال
تغییرات رفته و پرچمدار آن شوید.
۲۰- جامعه ای که
به هر شیوه ای حقوق کودکان را پایمال می کند به استقبال آینده ای
نکبت بار می رود.
برای شما و
عزیزان تان پایان هفته ای همراه با تندرستی، شادی، روشنایی،
امیدواری و خشنودی خواهانم.
راز پیروزی،
مبارزه پیگیر و تسلیم ناپذیری است.
ابراهیم بی پروا