برنامه عدم
تمركز سئوال -
از جمله
برنامه های
دولت شما آقای
دكتر،
مسئله عدم
تمركز بود و
البته بخاطر
داريم كه دولتهای
قبلی در اين
باره بسيار
گفتند ولی
هرگز به
مرحله عمل
نرسيدند. شما
در اين زمينه چه
ميخواستيد
بكنيد؟ دكتر
بختيار -
بمرحله عمل
نرسيدند برای
اينكه
نميخواستند
برسند. ما همه
چيز را بصورت
كاريكاتور و
بصورت ظاهر
سازی
ميخواستيم.
دولتها
ميگفتند: كار
مردم را بايد
بدست مردم
داد ولی
اولين كار كه
انتخاب
نماينده
پارلمان است
بدست دولت
بود من گاهی
بر سبيل مزاح
ميگفتم كه
مملكت ما
چنان مملكتی
است كه وكلا
را
استاندارها
تعيين
ميكنند و بعد
استاندارها
را وكلا
تعيين
ميكنند. بنظر
من يك مسائلی
هست كه مربوط
به وحدت ملی
است، مربوط
باستقلال
ماست، مربوط
به عظمت مملكت
ماست، مربوط
به حرمتی است
كه بايد در
دنيای متمدن
داشته باشيم،
اين ها مسائلی
است كه بايستی
در سراسر
كشور يكسان
بررسی و حل و
فصل بشود ولی
در مناطق
مختلف مملكت
مسائلی
دارند كه
مربوط به
منطقه
خودشان است و
بايد در محل
بررسی بشود.
من كمتر بياد
دارم در
ايران يك نفر
بعنوان
شهردار
انتخاب شده
باشد كه اهل
همان شهر باشد.
در مسجد
سليمان
شهردار از
رضائيه
ميآيد
باحتمال قوی
در مشهد هم از
اهواز ميرفت.
اولين كار
مردم كه كار
شهرداريست و
كار
دهداريست،
مستمراً بوسيله
اعمال نفوذ
دولت مركزی
انجام
ميگرفت. و اين
نحوه عمل چند
عيب داشت. اولاً
وقتی شما
شهردار يك
شهری ميشويد
كه اهل آنجا
نيستيد كه در
آنجا ريشه و
تبار و خانه و
سابقه نداريد
آمده ايد در
مدت كوتاهی
يك چيزی به
جيب بزنيد يك
حقوق و
مزايائی
بگيريد و
برويد. ولی
خودتان را
مسئول در
مقابل مردم
آنجا نمی
بينيد. ازطرفی
انجمن شهر كه
البته
ميدانيد در
چه شرايطی
انتخاب
ميشد، از
همان افراد
انجمن شهر كسی
حق نداشت
شهردار بشود.
شهردار
بايستی خارج
از اينها می
بود كه اگر
سركشی كرد با
يك ابلاغ
وزارت كشور
معزول بشود.
در صورتيكه
اگر عضو
انجمن شهر
بود بالاخره
كار مشكلتری
بود. در ايران
ما همه چيز
داشتيم ولی
همه چيز ما
قلابی بود.
مجالس ما
قلابی بود،
دادگستری ما
قلابی بود.
شهرداريهای
ما همينطور و
غيره و غيره.
دائماً به
ظاهر سازی و
بزك كردن
ايوان مشغول
بوديم. در
حاليكه خانه
از پای بست
ويران بود.
اصل اين بود
كه فلان
روزنامه نگار
ايتاليائی
كه چند هزار
دلار گرفته
بود چند صفحه
راجع به ترقيات
چشم گير
ايران در سنوات
اخير بنويسد. ما
ميخواستيم
در صحنه بين
المللی
دائماً
خودنمائی
بكنيم. اين
مسئله سپردن
كار مردم
بخود مردم هم
از همين جا
سرچشمه
ميگرفت كه
بگويند
دمكراسی
بهتر از اين
كه كار مردم
را بخودشان
سپرديم. فرهنگشان
با خودشان
است،
بهداشتشان
با خودشان
است، همه
كارهای
شهرشان با
خودشان است،
چنين عدم
تمركزی
هيچوقت در
هيچ گوشه
ايران عملی
نشد برای
مثال اگر
مسئله زبان و
فرهنگ را
بگيريم. اين مسئله
هيچ مشكلی در
زمينه وحدت
ملی ايجاد
نميكند و من
معتقدم كه
باين مردم
اعم از
تركمن، آذری،
يا كرد بايستی
اجازه داده
بشود كه تا
حدود 8 كلاس 9
كلاس زبان
خودشان را
ياد بگيرند
البته در
كنار زبان
فارسی كه
زبان تمام
كشور ما و
زبان هويت ملی
ماست. ما، با
همه اين
اقوامی كه
گفتم، ايرانی
هستيم و به
اين ايرانی
بودن خودمان
افتخار
ميكنيم، پس
در ضمن اينكه بايستی
تمام قسمتهای
مملكت روی
فرهنگ ايرانی،
روی وحدت و
استقلال
ايران روی
عظمت و
شكوفائی
كشور از هر
جهت متحد
باشند، به
نظر من بايستی
در مناطق
مختلف و بعلت
اينكه دردهای
هر محل را
اهالی محل
ميدانند،
حداكثر عدم
تمركز را
رعايت كرد. سئوال
- آقای دكتر
بختيار از
جمله برنامه
های پيشنهادی
شما اخراج
كارمندان
خارجی زائد
بود. مقصود
شما از
كارمندان
زائد خارجی
چه بود و چه
كسانی مشمول
اين تصميم
ميشدند؟ دكتر
بختيار-
ولخرجی های
دولت در زمان
هويدا
مخصوصاً و در
آمد نفت كه بصورت
سرسام آوری
ازدياد پيدا
كرده بود و در
حقيقت
اورگانيسم مملكت
ما و اقتصاد
ما قادر بجذب
اين پول نبود -
و يكی از
دلائل شورش و
انقلابی كه
شد در مملكت
همين موضوع
بود - تبعيض ها
را زيادتر
كرد و اختلاف
طبقاتی را
تشديد كرد.
اين سئوال
پيش آمده بود
كه اين افرادی
كه از خارج
ميآيند بچه
دليل و برای
چيست، ما با
تمام
تبليغاتی كه
ميكرديم
راجع به
دانشگاهها،
تعداد زيادی
مهندس،
تكنيسين،
طبيب،
دندانپزشك و
غيره كم داشتيم.
خوب، اين
افراد را ما
بايستی از
خارج دعوت
ميكرديم و
كمك ميكردند
بجريان امور
و عده زيادی
از هند -
پاكستان و
غيره بايران
آمدند تا
آنجا كه
شنيديم از
اسرائيل هم
آمده بودند
چه مهندس چه طبيب،
اينكار صحيحی
است در حدود
امكانات
كشور و
ملاحظه
اينكه ايرانيها
تعدادشان
كافی برای
اين خدمات
نيست ولی يك
عده ای هم برای
آن بلند
پروازيهای بی
موردی كه
دولتهای
متعدد كرده
بودند كه
مثلاً
سانترال
اتميك ميخواهيم.
حتماً اين
سانترال
اتميك بايستی
كه چند نفر كارمند
اول داشته
باشد چند نفر
دلال داشته
باشد، چند
نفر پادو
داشته باشد،
تا به نورچشمی
ها و عزيز
كرده ها آنچه
كه بايد برسد.
يا اينكه برای
امور نظامی
ما متخصص
خارجی لازم
داريم. اسلحه
نو ميآيد ما
اطلاع
نداريم چگونه
اين اسلحه
بايد بكار
برده شود، پس
بهتر اينست
كه ايرانيها
را به آن
مملكتی كه
فروشنده
اسلحه بود
بفرستيم و
تمرين بكنند و
بدانند و
برگردند به
ايران اين
كار هم تا حدی
شد. يكی
دوسال اگر
لازم باشد
اشكالی
ندارد ولی
گاهی ايجاب
ميكرد كه
سلاح ها
بسرعت مورد
استفاده قرار
بگيرند در
اينصورت هم
آمدن آنها
بصورت معدود
و محدود را
بنده قبول
ميكنم. ولی
سراغ دارم
درجه داران
خارجی برای
اموری كه
مطلقاً
احتياج به
نبوغ و دانش
فوق العاده نداشت،
به ايران
ميآمدند و
سالها با چه
شرايطی زندگی
ميكردند كه
بالاتر از
زندگی يك
وزير ايرانی
بود. من با اين
افراد و
امثال اينها
وافرادی كه
برای عشرتكده
ها دعوت
ميشدند يا
افرادی كه هر
روز بصورت
هنرپيشه
ميآمدند و
هيچ هنری
نداشتند،
مخالف بودم.
اين مسئله
باعث اين ميشد
كه تعداد
خارجيان كه
در ايران
هستند تقليل
پيدا بكند ولی
بهيچ عنوان
تصور نكنيد
كه در اين فكر
خدای
نخواسته يك
حالت ضد خارجی
يا باصطلاح
گزنوفوبی
داشتم.
بهيچوجه. من
معتقدم هر
قدر پزشك،
مهندس،
تكنيسين، و
غيره كه كشور
ما لازم
داشته باشد،
حتی اگر لازم
است از جهاتی
ديگر صرفه
جوئی بكنيم،
بايد بكنيم
تا به اينها
بتوانيم
بپردازيم،
تا بيآيند
بما كمك
بكنند ولی
اين حد دارد.
در گذشته چون
ما در يك حالت
التهاب
تكنولوژی
پيشرفته
بدون داشتن
تمام وسائل
بوديم، عده زيادی
خارجی وارد
ايران
ميشدند و
حقوقهای
هنگفتی
ميگرفتند. من
خودم در يك
شركت خارجی
كار ميكردم
كه رئيس آن
شركت كرايه
خانه اش بيست
هزار تومان
بود. حالا فكر
كنيد كه كل
حقوقش چقدر
بوده است.
چنين
حقوقهائی
بقول معروف
بخشش از كيسه
خليفه بود و
همين تبعيضات
و همين
اقدامات بود
كه چشم مردم
ايران را يواش
يواش باز كرد
به مسائلی كه
تا آنوقت
نديده بودند.
بگذريم از
پولهائی كه
به ممالكی
ميداديم كه
ملت ايران
اسم آن ممالك
را هم نشنيده
بود،
بگذريم از
اينكه ما شهر
ميساختيم بنام
كی يا بنام كی
در خارج از
ايران، ولی
در هر حال من
اعتقاد دارم
كه برای
ساختن سدها،
راه آهن،
مترو و تمام
اين امور هر
قدر كه پول لازم
باشد هر قدر
كه مهندس
متخصص لازم
باشد از وظايف
ماست كه
اجازه بدهيم
اين خارجی ها
بيايند و بما
كمك كنند. |