نامه رسیده از س . مرادی

آذرخش جاودانه

 

سالی دگر از ترور ناجوانمردانه وشهادتگونه دکتر شاپور بختیار گذشت .گذشت زمان اگر بطور عام غبار فراموشی را می پراکند اما بطور خاص هر سال بیش از سال قبل بر دخشندگی و جلای نام این بزرگمرد می افزاید ..گویی زمان برخلاف طبیعت خود از یاد خاطره این رادمرد غبار زدایی می کند .اگر واقعه 57 را امر مقدری بپنداریم نبود نام دکتر بختیار در متن این رویداد یک روسیاهی بزرگ تاریخی  از منظر قضاوت نسل های آینده است .آیندگانی که روزگاری اوراق تار این ایام را ورق خواهند زد در مورد انقلابگران 57 چگونه به داوری خواهند نشست .؟به یقین باور این موضوع که ملتی با دست خود میهن خویش را به سراشیب ویرانی سوق داد برای آیندگان دشوار است .اما در این بین یک نام میدرخشد واز دل این اوراق تاریک نوری امید آفرین را ساطع می کند .به مانند همت جانانه کاوه در اوج تباهی و نکبت حکومت ضحاک در بارگاه ستمش که تاریخ را با همه تیرگی هایش گاه غرور آمیز و حماسی می نماید .اقدام این مرد در پذیرش مسئولیت نخست وزیری در آن شرایط حساس و دلهره انگیز دی وبهمن 57 در حقیقت گواه آن است که ملک کهن ما در بزنگاههای تاریخ هیچگاه رادمردانی چنین تهی نخواهد بود .به واقع اگر در سیری خیالی خود را شهروند قرن اینده این سرزمین بیانگاریم با وجود نام دکتر بختیار از مطالعه این بخش از تاریخ مملکت خود دچار غبن نخواهیم شد!برای قدر وبزرگی کار این مرد باید آن روزگار را بازخوانی کرد.اینکه چگونه یک مرد در میان هیجانات کر و کور ملتی که منافع را از مضار باز نمی شناسد و بی اعتنایی وطعن یاران و همرزمان مرعوب و جاهل حقیقتا آرش وار برای نجات کشور به کوه میزند .مردی که در طی سی وهفت سال نامرادی ها و نامردی ها بسیار دیده در هنگامه ای که بسیاری از سر انتقام جهل وغرقه شدن  درتمنات نفسانی در آرزوی مناصب باد آورده انقلاب و سوار بر امواج باده مستانه می نوشند آنجایی را می بیند که راز پایداری و ماندگاری این سرزمین است .تحولات 57 بدون دکتر بختیار مایه سرافکندگی ایرانی است .امروز مفتخریم که او به عنوان نماد وجدان پاک جامعه ایرانی حقیقتی را به آیندگان و تاریخ این مملکت صلا داد که تا قرنها در این کهن بوم بر منشاء رهایی و آزادگی خواهد بود .به گمان من شور و شرف جامعه ایرانی که از کاوه ها و آرش ها بالندگی و قوام یافته در این سی وهفت روز تاریخی ودر طلیعه نکبت باری که به آن دچاریم جان تازه ای میگیرد .در این تکاپو هاست که تاریخ ملتی پویا و عبرت آموز می شود .در این راستا  فراز هایی از مصاحبه دکتر بختیار برگرفته از اطلاعات 19 بهمن  57 را نقل می کنم:

"من به رای مردم احترام می گذارم .ولی مردم باید در محیطی دمکرات رای بدهند نه در محیط خفقان و ترور .آوردن مردم به خیابانها مطلب دیگری است."

"مردم در خیابان فریاد می زنند و شعار می دهند در حالی که بطور صحیح معنی آن را نمی دانند .همه جا تعطیل است و مشارکت در این تظاهرات نوعی تفریح شده .اما مردم حق دارند در آرامش و با تشکیل احزاب سیاسی که بطور دمکراتیک تشکیل شده باشد نظر خود را بیان دارند .آرای این مردم محترم است و من نخستین کسی هستم که در برابرآن تعظیم می کنم."

نخست در زیر آن فشار و هجمه عمومی ودر موسمی که درغوغاو همهمه گوش ها نمی شنوند اینگونه با صراحت و شجاعت سخن گفتن گویی درددلی با تاریخ است و نشان دادن راهی برای سرفرازی و سعادت این ملت .

سیاست پیشه گان وقتی به رجل تاثیر گذار تاریخی بدل میشوند که حقانیت گفتارخود را در بوته کردار به نمایش بگذارند .در پهنه تاریخ مردانی چنین اندکند .دکتر بختیار به عنوان رجلی ملی و مورد غضب دستگاه سیاسی پهلوی دوم پس احساس خطر به حال سرنوشت کشور و پذیرش مسئولیتی سنگین که از عهده هر کسی ساخته نبود تمامی اعتبار سیاسی اجتماعی چندین دهه حضور افتخارآمیز خود در صحنه سیاسی کشور را به گروگان نهاد.که مردان تاریخ ساز چنین اند.تصور کنید مردی سالها از سلطه جابرانه نظامی جفا دیده و مظلمت کشیده آنگاه که موقع تصفیه حساب فراهم آمده به جهت مصالح ملک و ملت خود از منویات شخصی چشم می پوشد .این درسی بزرگ برای سیاستورزان راستین این کشور است .این منش باب و راهی است که برای ترقیخواهان واقعی ایران گشوده شده است.جامعیت شخصیت بختیار سرمایه ای تاریخی است همچون امیر کبیر همچون مصدق که باید منش وی توسط همه نیروهای طرفدار آزادی و دمکراسی مورد اعزاز و اکرام قرارگیرد و سیره وروش او برای جوانان ایران الهام بخش باشد .امروز یا فردا ملت ایران در نبرد و مقاومت تاریخی خود در برابر حکومت جهل و جنون جمهوری اسلامی تفوق خواهند یافت این حکم اجتناب ناپذیر تاریخ است .به مدد خون پاک دکتر شاپور بختیار و همه شهدای والامقام آزادی ایران بزودی شاهد آزادی و محو ارتجاع را در اغوش خواهیم کشید  .امروز دغدغه جدی ما باید صیانت از موهبتی باشد که در انتظار ماست .جمهوری اسلامی به رغم همه خونریزی ها و ستم هایی که بر ملت ما روا داشته به اتکای مقاومت ملت به نفس زدن افتاده و آخرین اوقات حکومت ننگین خود را می گذراند .آنچه مهم است پاسداری از دستاورد بزرگ آتی ما با استعانت از پیرایه زدایی و شفاف سازی والگو قرار دادن منش بختیار ها برای نسل جوان و آتیه خواه این سرزمین است تا دو باره شیادان فریبکار روزی ما را ازنو نکنند. نحوه عکس العمل گروههای موجود سیاسی به سالروز ترور دکتر شاپور بختیار عیار مناسبی است تا تشخیص دهیم هنوز کدامین ها برای اغراض شخصی خویش در میدان این مملکت بلا کشیده گوی سیاست می بازند .پیام بختیار صراحت است همانطور که در فحوای آشفته بازار57 حضور مردم را در خیابان به تفریح تشبیه می کند .برای پی بردن به عمق جسارت و شجاعت این کلام و گوینده آن یکبار دیگر 19 بهمن 57 را به یاد آرید  .برای جوانانی که شاهد این روز نبوده اند تبلیغات رسانه ای رزیم در انتشار تصاویر آنروزها مدعای خوبی است .ما سیاست ورزی اینگونه می خواهیم .پیچاندن حقیقت در لفافه مصلحت هیچگاه برای ما خوش یمن نبوده است .امروز حرکات خزنده ای برای سایه انداختن بر نهضت بختیار و تمامیت اپوزیسیون برونمرز در جریان است .و این نکته قابل کتمان و نگرانی کمی نیست .تفاوت بختیار با بسیاری از همرزمانش در بحبوبه 57 در این بود که او وقتی در خلوت خود به یقین رسید حقیقت را در مسلخ مصلحت های بی پایه ذبح نکرد آنچه در دل داشت به بهای  ظن وبدگمانی یاران کج اندیش و عناد ملتی که گناهش ناآگاهی بود پنهان ننمود .بزرگداشت بختیار مضامین و پیام های بسیاری را در درون مستتر دارد .اگر از وجوه بسیار او تنها به درایت آینده خوانی اش بسنده کنیم در حق  شخصیت بلند او جفا روا داشته ایم .هنوز بختیار را نشناسانده واز زوایای گوناگون بر شخصیت وی نور نتابانده هنوز آنچنان که باید عمق جنایت در حق او را برای نسل جوان درونمرز تبین ننموده اسیر موجی تبلیغی می شویم که سر نخ آن در داخل کشور است .پس از ناکامی پروزه دروغین خاتمی دانش آموختگان مرکز تحقیقات استراتزیک نظام  پروزه ای جدید را آغازیده اند.به هوش باشیم .اکبر محمدی را اعتصاب غذایی 15 روزه از پای در آورد!! 

صراحت صراحت صراحت این پیام بختیار است .ای مبارزان رنج غربت کشیده قلب تان به شما دروغ نمی گوید  به هر قیمتی از طرح بی پیرایه حقیقت دوری مگزینید !

انصافا باید تمامی گفتارهای دکتر بختیار در آن دوره 37 روزه مرتبا تکرار و بازگویی شوند .گرچه آثار و اندیشه های دکتر در دوران تبعید هم گنجینه گرانبهایی است و بسیاری از مواضع دوره پر شر و شور مسئولیت ایشان در منصب نخست وزیری را  را تنویر میکند  ولی به هر روی سلسله گفتارهایی است در تبعید که بسیار مبارزان به انحاء گوناگون فرصت طرح آنرا یافته اند .مایلم در ادامه به فرازی دیگر از مصاحبه 19 بهمن 57 اشاره کنم.

"آزادی این نیست که مردم دارند آزادی به آنها داده شده اما برای چه؟ماهیجده ماه پیش برای بدست آوردن محلی برای حزب خود مبارزه می کردیم .چرا همین رهبران در چارچوب قانون اساسی برای فعالیت حزبی کاری نمی کنند؟این آقایان گفتند شاه برود زندانیان سیاسی آزاد شوند. تظاهرات واحزاب آزاد شوند.مطبوعات آزاد شوندمن هم انجام دادم ولی حالا حساب کینه شخصی و تصفیه حساب خصوصی است .من در چهار هفته حکومت خود خیلی از کارها را که در پنجاه سال گذشته نشده انجام دادم و باز هم می مانم و مبارزه می کنم .اگرچه قربانی دیکتاتوری و خفقان طرف دیگر شوم .با اختناق شاه جنگیدیم با اختناق این سو نیز مبارزه می کنیم." 

با خفقان در هر وجه و شکلی باید مبارزه کرد .دشمن را نتوان خوار و بیچاره شمرد.حکایت ما و جمهوری اسلامی به مثابه جنگی تمام و عیار است .این نظام ضد بشری از بدو وجود واز صدر تا ذیل هیچگاه به بدیهی ترین قواعد انسانی توجهی نداشته که هم اکنون در رویارویی با آن قلیلی آداب دمکراتیک را بهانه و تجویز می کنند.هر قلم و نجوا و ندایی که در صفوف مبارزان ایجاد تشکیک کند و سمت و سوی مبارزه را از جهت اصلی آن منحرف نماید باید قاطعانه افشاء شود .این یک نبرد واقعی میان راستی و دروغ و نیرنگ است .همزمان در هر دو جبهه نمی توان حضور داشت .با بهره گیری از آموزه های دکتر بختیار و سرلوحه قراردادن منش سیاسی او در اتخاذ تاکتیک و استراتزی مبارزه طرح رزیم را در ناکارآمدی اپوزیسون را ناکام بگذاریم .حقانیت راه بختیاررا اندکی شکیبایی وگذر زمان بر همگان آشکار کرد .اگر به آرمان مقدس خویش ایمان  داریم اگر غلیان خون پاک بختیار و همه سرداران آزادی وطن را باور داریم .شیادان را بختیار گونه از صفوف مبارزان راه آزادی برانیم