بختیار: جمهوری
اسلامی برای
من به تمام
معنی مجهول
است جمهوری
اسلامی برای
من به تمام
معنی مجهول
است و رژیمی
که من مایل
هستم در این
مملکت استوار
بماند نه
رژیم
دیکتاتوری
شاه است و نه
چیزی شبیه آن
و نه شبیه به
جمهوری است
که ما در بعضی از
ممالک مثل
لیبی یا
پاکستان میبینیم. شاپور
بختیار،
نخست وزیر،
دیشب در یک
گفت و گوی
تلویزیونی
بر مواضع
قبلی خود پای
فشرد. وی گفت
با این حرکات
رهبر و
رهرویی که ما
میبینیم،
انقلابی که
ما میخواستیم
مفهوم واقعی
خودش را از
دست داده است. وی گفت
ترور آزادی ۲۵
سال کافی بود
و من در برابر
دیکتاتوری
جدید که مهیبتر
از قبلی میتواند
باشد مقاومت
میکنم. وی در
این مصاحبه
به مقایسه
سابق و افکار
سیاسی خود با
آیتالله
خمینی
پرداخت و گفت
که گذشته
سیاسی آیتالله
از سال ۱۳۴۲
آغاز میشود
در حالی که وی
از سال ۱۳۱۸
برای آزادی و
علیه فاشیسم
در اسپانیا
جنگیده است. وی گفت من
معتقدم که
شما باید
آزاد باشید و
انتخاب
بکنید. من
معتقدم آنچه
من میگویم
وحی منزل
نیست. اما
ایشان می
گوید آنچه را
که من میگویم
باید بشود. بختیار
گفت: جمهوری
اسلامی برای
من به تمام
معنی مجهول
است و رژیمی
که من مایل
هستم در این
مملکت استوار
بماند نه
رژیم
دیکتاتوری
شاه است و نه
چیزی شبیه آن
و نه شبیه به
جمهوری است
که ما در بعضی از
ممالک مثل
لیبی یا
پاکستان میبینیم. نخست
وزیر درباره
تهدید آیتالله
خمینی به
جهاد گفت: پاسخ
فشنگ را با
فشنگ میدهیم
و افزود ولی
اگر بنده
ببینم که
ایشان مردم
را تحریک
بکنند و
مملکت را به
فقر و نابودی
و ورشکستگی
تهدید بکنند
برای اینکه
حرف خودشان
را به کرسی
بنشانند... (متأسفانه
ادامه این
جمله بختیار
توسط
روزنامههای
آن زمان که
همگی به
ارگانهای
انقلاب
تبدیل شده
بودند سانسور
شده و به جای
آن نقطهچین
گذاشته شده
است.( شاپور
بختیار درباره
جنگ مسلحانه
سازمان چریکهای
فدایی خلق
علیه دولتش
گفت: الآن
آزادی هست
هرچه میخواهند
بیان کنند،
آنوقت که
چریکها
عملیاتی میکردند
برای آنکه
ساواک شکنجه
میداد. حالا
کو ساواک؟ کو
شکنجه؟ کو زندانی
سیاسی؟ وی درباره
ادامه
مذاکرات با
آیتالله میگوید:
در مذاکره
باز است اما
روی اصول به
طور کلی که این
اصول فکری و
سیاسی من است
عدول امکانپذیر
نیست. سخنان
شاپور
بختیار که در
روزنامه
اطلاعات شانزدهم
بهمن چاپ شده
چنین است: «ملت
ما مخصوصاً
در ۲۵ سال
اخیر دارای
دولتهای
فاسد بوده و
یک رژیم
دیکتاتوری
برای سرپوش
گذاشتن بر
این فساد هر
روز محکمتر
میشده است. این
عکسالعملهایی
که الآن میبینیم
گاهی هم با بیمنطقی
حقیقتاً
گاهی هم با
ناخود آگاهی
یک عدهای به
عنوان رهبر
یک عدهای به
عنوان رهرو
انجام میدهند،
با انقلابی
که ما میخواستیم
یعنی تمام
گروههایی
که در جهت
دموکراسی و
استقلال
ایران قدم برمیداشتند
دیگر مفهوم
واقعی خودش
را از دست داد.» بختیار
ادامه میدهد: «من برای
آزادی فکر،
آزادی بیان
آزادی، برای
مخالفین در
حدود فکر با
قلم و بیان
بنده ارزش بیاندازه
قائل هستم. اما
آزادی که به
ترور آزادی
که به یک
صورتی به اسم
آزادی به
مردم تحمیل
بشود ۲۵ سال
کافی بود،
گمان نمیکنم
که من سعی
بکنم چنین
چیزی را در
این مملکت
اجازه بدهم
یا مقاومت
نکنم که
برگردد به یک
صورتی که هیچکس
قبول نخواهد
کرد و چه بسا
این دیکتاتوری
جدید از
دیکتاتوری
قدیم مهیبتر
باشد.» شاپور
بختیار در
ادامه میافزاید:
«من معتقدم که
شما باید
آزاد باشید و
انتخاب بکنید.
من معتقدم که
آنچه من میگویم
وحی منزل
نیست. من میگویم
شما آنچه را
که من میگویم
بسنجید با
معیار اصول
فلسفی و
اخلاقی و چنین
اجتماعی که
دارید بعد
انتخاب
بکنید. بنده
برای آیتالله
خمینی نهایت
احترام را از
نظر یک شخصیت
روحانی قائل
هستم و گذشته
سیاسی ایشان
تا آنجا که من
میدانم در ۱۳۴۲
شروع شد و تا
آنجا که خودم
را میشناسم
در ضمن جنگ
اسپانیا و
مبارزه برای
آزادی من در
سال ۱۳۱۸
شروع به
مبارزه
کردم، وقتی
خیلی جوان
بودم. این روش
من روشن است. از
نظر سیاسی
همانطوری
که بیان کردم
بنده متأسف
هستم که
ایشان به
استدلالها،
نامهها و
پیامهایی
که خدمتشان
فرستادم
توجه نکردند
یا نخواستهاند.» نخست
وزیر ایران
در ادامه میگوید:
«ایشان از یک
موضعی صحبت
میکنند که
آنچه را که من
میگویم
باید بشود من
از یک موضع
دیگری صحبت
میکنم و آن
این است که
هرچه من میگویم
بسنجید با
تعقل، بدون
هیجان روحی،
بدون داد و
فریاد و راه
خودشان را
انتخاب
بکنند. گمان
هم نمیکنم
که حضرت آیتالله
خمینی شخصاً
با من نقاری
داشته باشند. ایشان
یک دگمی
دارند بر
علیه دودمان
رضا شاه، محمدرضا
شاه و این
مسأله مربوط
به من نیست.» در ادامهی
سخنان
بختیار آمده
است: «اما
آنجایی که میگویند
شما
فرمانتان را
از ایشان
گرفتید، بنده
میتوانم
بگویم دکتر
مصدقها و
مستوفیالممالکها
و خیلی
اشخاصی که از ما
بزرگتر
بودند همین
کار را کردند
و تمام وزرای
جبهه ملی
تمام این
آقایان قضات
پاکدامن
خیلیهاشان
همین فرامین
را داشتهاند.
بنده نمیتوانم
ببینم چرا
این فرمان
وقتی به دست
من رسید از
ارزشش کاسته
شد یا منفور
تلقی شد.» بختیار
در ادامه میگوید:
«اگر ما
بخواهیم
برگردیم به ۱۳۰۴
بایستی که
برویم در
فامیل قاجار
یک سلطانی بجوییم
یا به قول
ایشان یک
جمهوری
اسلامی
ابلاغ کنیم. جمهوری
اسلامی برای
من به تمام
معنا مجهول
است و تا به
حال کتابی
نخواندهام
و چیزی ندیدهام
که مرا روشن
بکند من با
کمال
خونسردی ولی
با کمال
قطعیت عرض میکنم
که رژیمی که
من مایل هستم
در این مملکت
استوار
بماند نه
رژیم
دیکتاتوری
شاه است و نه
چیزی شبیه آن
و نه شبیه به
جمهوری است
که ما در بعضی
از ممالک مثل
لیبی یا
پاکستان میبینیم.» وی در
ادامه میافزاید:
«اشکال کار در
این است که
آیتالله
خمینی دارای
یک سخنگو
نیستند و آن
کسی که نزدیکتر
از همه به
ایشان است و
خودش را
نزدیکترین
فرد به ایشان
میداند از
مدتی پیش از
سمت سخنگویی
اخراج شدهاند
ولی بنده کار
به این موضوع
ندارم. من
خواستم حسن نیت
و تفاهم کامل
خودم را ثابت
کنم و پس از
رفتن شاه
ایران از
مملکت با
ایشان در تماس
بودهام
نامه نوشتم
شما اطلاع از
این جزئیات
کمابیش
دارید حالا
هم از طرف
ایشان و از
طرف بنده افرادی
هستند گه گاه
با هم دیدار
میکنند.» در ادامهی
سخنان
بختیار آمده
است: «در
مذاکره باز
است اما روی
اصول به طور کلی
که این اصول
فکری و سیاسی
من است عدول
امکانپذیر
نیست. ولی
بنده عرض
کردم حاضرم
از نصایح
ایشان از نظرات
ایشان از
خواستههای
ایشان و آنچه
را که مربوط
به سیاست
مملکت میشود
با افرادی که
ایشان تعیین
بکنند یا شخص
خودشان بیان
بفرمایند
حداکثر
استفاده را
بکنم.» نخست
وزیر درباره
جهاد گفت: «من
به عنوان یک
مسلمان تا به
حال نشنیده
بودم که جهاد
مربوط به یک
مسلمان با
مسلمانان
دیگری باشد. البته
اطلاعات من
در این اصول
ناچیز است و
قابل مقایسه
نیست ولی ما
اگر جهاد
بکنیم در
جایی که زمینهای
اسلام را
بردهاند
این کار صحیح
است ولی
برادرکشی و
تهدید به
برادرکشی
کاری نیست که
از یک ایرانی
مخصوصاً از
یک شخص عالیقدر
و یک
روحانیتی
مثل ایشان
قابل قبول
باشد.» وی در
ادامه میگوید:
«ما سعی میکنیم
که یک قطره
خون ریخته
نشود ولی
همانطوری
که گفتم اگر
حمله شد اگر
مسلح شدند ما
پاسخ فشنگ را
با فشنگ
خواهیم داد. ما
وظیفه داریم
که از مردم
دفاع بکنیم. آزادی
هست. هرچه میخواهند
بیان کنند.» بختیار
در ادامهی
این بخش از
سخنانش میگوید:
«آنوقت که
چریکها
عملیاتی میکردند،
برای آن بود
که ساواک
شکنجه میداد.
حالا کو
ساواک؟ کو
شکنجه؟ کو
زندانی
سیاسی؟ ولی
اگر بنده
ببینم که
ایشان مردم
را تحریک بکنند
و مملکت را به
فقر و نابودی
و ورشکستگی تهدید
بکنند، برای
اینکه حرف
خودشان را به
کرسی
بنشانند... بنده
عرض کردم که
نقش ایشان چه
از نظر سیاسی
بسیار
ارزنده بوده
و آنچه را میخواستند
عملاً بیش از
سه چهارم
کردم.» نخست
وزیر درباره
لایحه ساواک
و مجازات
شکنجهگران
گفت: «این
برنامه دولت
به طور روشن
بیان شده. انحلال
ساواک یک
موضوع است. تشکیل
یک دفتر
اطلاعات و
امنیت کشور
در داخل و
خارج و ضد
جاسوسی این
از وظایف هر
دولت است. کسی
که شکنجه میداده
بایستی
مجازات شود
ولی هر کسی هم
در ساواک
شغلی داشته
ماشیننویس،
جارو میکرده
یا پیشخدمت
بوده نمیشود
گفت چرا
اینجا بودی. بالاخره
باید از یک
جایی نان
بخورد. تمام
اشخاصی که
دستور میدادند
مسلماً
بایستی
مجازات
بشنود.» نخست
وزیر در مورد
معرفی شورای
انقلاب از
طرف آیتالله
خمینی اظهار
داشت: «من یک
هفته پیش
جواب دادم
ایران یک
دولت دارد. بیشتر
از این غیر
قابل تحمل
است، نه برای
بنده، نه
برای شما و نه
برای هیچ
ایرانی در
ایران غیر
ممکن است.» بختیار
در پایان
سخنان خود
گفت: «به عنوان
عضو حزب ملی
ایران و جبهه
ملی، وفادار
به اصول و
آرمانهای
این جبهه است
و هرگز از این
اصول تخطی
نکرده است. رهبران
فعلی جبهه با
اتخاذ سیاست
غلط باعث شکست
جبهه ملی و از
بین رفتن
محبوبیت آن
هستند.» |