آیتالله خمینی خبر پذیرفتن دکتر بختیار را تکذیب کرد

فریبکاری خمینی و یارانش

 

  مهندس بازرگان«  : چرا خلف وعده شده است و در دستگاه آیتالله زیر قول و قرار میزنند و آبروی خودشان و ما را میبرند. ثانیاً چرا فرصت و یک امکان عالی پیروزی بدون خونریزی را از دست دادیم

خوانندگان :ما تا بحال فکر میکردیم امام نایب امام زمان هستند اما از فرمایشات حضرت ایشان البته بعد ازسعی بسیار برای ترجمه اش به فارسی اینطور برداشت میشود که ایشان در حقیقت خود خدا هستند زیرا بختیار باید
برود وپیش ایشان توبه کند.

 

تنها پس از گذشت ساعاتی از پخش رادیویی بیانیه شاپور بختیار در مورد دیدار قریب الوقوعش با آیتالله خمینی و اعلام اینکه متن این بیانیه مورد موافقت آیتالله خمینی نیز قرار گرفته است، در ساعات بامدادی امروز، آیتالله خمینی با صدور اعلامیهای این خبر را تکذیب کرده و گفت شاپور بختیار را تا هنگامی که استعفا نداده است، به حضور نمیپذیرد.

متن این اعلامیه به شرح زیر است:

بسم الله الرحمن الرحیم

۲۸ صفر ۱۳۹۹

حضرات حجج اسلام تهران و سایر شهرستانها دامت برکاتهم، آنچه ذکر شده است که شاپور بختیار را با سمت نخست وزیری من میپذیرم دروغ است بلکه تا استعفا ندهد او را نمیپذیرم، چون او را قانونی نمیدانم.

حضرات آقایان به ملت ابلاغ فرمایید که توطئهای در دست اجرا است و از این امور جاریه گول نخورند. من با بختیار تفاهمی نکرده ام و آنچه سابق گفته است که گفت و گو بین من و او بوده دروغ محض است. ملت باید موضع خود را حفظ کند و مراقب توطئه باشد.

والسلام علیکم و رحمت الله

روحالله الموسوی الخمینی

 

در همین حال، امروز آیتالله خمینی در سخنانی در همین مورد گفت: «... من گفتم اگر دولت بیاید اینجا، یعنی رییس دولت به قول خودشان بیاید، اینجا، اما استعفایش را قبلاً ننویسد و اعلام نکند، با من ملاقات نمیتواند بکند. این هم که من میگویم استعفا، نه اینکه این معنای قانونی استعفا دارد. این نیست. این نخست وزیر نیست. نه اینکه نخست وزیر است و استعفا کند، لکن برای حفظ ظاهری است که حالا کلمه استعفا را ذکر میکنیم والا استعفا یعنی چه؟ اصلاً نخست وزیر که تو نیستی

ایشان در ادامه گفت: «اعلام بکند من نخست وزیر نیستم، اگر این را کرد، چون مثل بعضی از اینها که بودند که خیلی جنایتشان فوق العاده بود و نمیتوانستم من حتا با استعفا یا با چیز هم قبولشان بکنم، خوب به آن اندازه هنوز نرسیده، اگر عاقل باشد استعفا میکند و میآید اینجا توبه میکند، میشود مثل سایر مردم. اگر صفتش را آن هم از دست داده، آن دیگر با خودش است

آیتالله خمینی در پایان گفت: «اگر چنانچه بیاید توبه کند ما میپذیریم از او، و اگر سر سختی کند، همین است که بود و پشیمان خواهد شد. من به او الآن میگویم که پشیمان میشوی، شرافت ایلی را، ایلی خودت را از دست نده. خراب نکن خودت را، که در ایلت هم خراب خواهی شد. دیدی چطور اربابت پشیمان شد. آمد التماس کرد و مردم نپذیرفتند. شرافت را، آبروی خودت را از دست نده

ناراحتی بازرگان از خلف وعده آیتالله خمینی

پس از پخش بیانیه بختیار از رادیو، برخی از نزدیکان آیتالله خمینی که مخالف پذیرفتن دکتر بختیار توسط وی بدون آنکه استعفا بدهد بودند در همان شب و در ساعات اولیه بامداد با وی تماس گرفته و مخالفت خود را با این مسأله بیان داشتند.

در پاریس ابوالحسن بنیصدر شدیداً مخالف این دیدار بود و همان شب مخالفتش با این دیدار را به آیتالله اعلام کرد. ابوالحسن بنیصدر، مخالفت خود را باعث تغییر رأی آیتالله میداند.

اما با توجه به اینکه برخی از روحانیون متحصن با این دیدار مخالف بودند و آیتالله خمینی پیام تکذیب دیدار خود با بختیار را خطاب به روحانیون تهران و شهرستانها که نمایندگان آنها در تحصن هستند نوشت و با توجه به اینکه برخی از آنها به خصوص آیتالله منتظری، آیتالله خلخالی و آیتالله ربانی شیرازی در همان شب به آیتالله در پاریس تلفن کرده و مخالفت شدید خود را با این دیدار به وی اطلاع میدهند، احتمال اثرگذاری آنها بیشتر است.

در همین حال، دستاندرکاران برگزاری این دیدار در تهران، به خصوص مهندس بازرگان که امید داشت راه حلی پیدا شده ناراحت شدند. امروز مهندس بازرگان به پاریس تلفن زده و از بیانیه آیتالله خمینی اظهار ناراحتی میکند و میگوید:

«چرا خلف وعده شده است و در دستگاه آیتالله زیر قول و قرار میزنند و آبروی خودشان و ما را میبرند. ثانیاً چرا فرصت و یک امکان عالی پیروزی بدون خونریزی را از دست دادیم

بازرگان میافزاید: «این کار نتایج بسیار بدی برای ما خواهد داشت. حالا خواهند گفت که بازرگان میخواسته است بختیار را به پاریس ببرد و با آقا آشتی بدهد

دکتر یزدی ناراحتی و نگرانی بازرگان را با آیتالله مطرح میکند. آیتالله، توضیحات یزدی را میپذیرد و میگوید به آقای بازرگان پیغام بدهید که «صحیح نبود نخست وزیر را بپذیرم و درست هم نبود که بیاید و نپذیرم. با شما هم اگر میآمد و نمیپذیرفتم بدتر میشد. لذا ملزم بودم که بنویسم. مطمئن باشید که کسی به شما این ظن را نمیبرد. جبران خواهم کرد