[بازگشت به ص?حه اول]






ميزگرد بررسی روند اصلاحات و چشم‌انداز آينده

در پنجمين اردوی ساليانه‌ی شاخه‌ی جوانان جبهه‌ی مشاركت

·  سعيد حجاريان: من می‌گويم: "اصلاحات مرد، زنده باد اصلاحات"... بايد شرايط جديد منطقه‌ای، شرايط جديد ملی را تعريف كنيم. استراتژی جديدی، برای وضع جديد بريزيم و شروع كنيم به كار كردن

·  تاج‌زاده: دموكراسی‌خواهی گفتمان مسلط ايران و جهان است... بالای هفتاد درصد از جهان اسلام خواهان دموكراسی هستند

·  جلايی‌پور: جريان دوم خرداد و اصلاح‌طلبان نبايد زير بار انتخابات استصوابی بروند... بايد مقاومت و ايستادگی مدنی كرد

·  محمد رضاخاتمی: راهی نيست جز آن‌كه اصلاحات را ادامه دهيم... اصلاحات، پرده‌ها را كنار زد
 
 پنجشنبه ۲۰ شهريور ۱۳۸۲

 

سعيد حجاريان: من می‌گويم: "اصلاحات مرد، زنده باد اصلاحات"
سعيد حجاريان، عضو شورای مركزی جبهه‌ی مشاركت ايران اسلامی در پنجمين اردوی شاخه‌ی جوانان جبهه‌ی مشاركت سخنانی با موضوع “بعد از اصلاحات چه بايد كرد” ايراد كرد.
به گزارش خبرگزاری دانشجويان ايران (ايسنا)، حجاريان در سخنان خود خطاب به شركت گنندگان در اين اردو گفت: از من خواسته‌اند كه برای شما پيامی تهيه كنم.
ترجيح می‌دهم كه به‌جای پيام‌های مرسوم كه مبتنی بر پاره‌ای از تعارفات و تشريفات مرسوم است، بحثی را بگشايم. موضوع بحثم را به اين اختصاص می‌دهم كه بعد از اصلاحات چه بايد كرد.
همان طور كه از عنوان بحث برمی‌آيد، گويی كه اصلاحات را تمام شده فرض كرده‌ام و می‌پرسم كه آنگاه چه بايد كرد.
اين شايد خيلی حاد و تند باشد. شايد بين اصلاح‌طلبان كسی از اين موضع برخورد نكند. چون از نظر دوستان ما اصلاحات از نظرگاه‌های زيادی تمام شده نيست و الا اگر كسی بنا بر اتمام اصلاحات گذاشته باشد، نه ديگر جبهه‌ی مشاركتی بايد باقی بماند و نه دوم خردادی بايد ادامه كار بدهد و نه دولت اصلاحات و نه مجلس اصلاحاتی بايد ادامه‌ی كار بدهد و نه هيچ كدام‌ از ارگان‌ها و نهادهای اصلاحات بنا نداشته باشند كه به كارشان ادامه دهند. لذا بايد منتظر دفن مرده‌ای بود كه روی زمين افتاده است و بايد هر چه زودتر آن را كفن و دفن نمود و الا تعفن اين مرده همه را متاذی خواهد كرد.
فرض كنيد كه سؤال من درست باشد. فرض كنيد كه همه‌ی ظرفيت‌ها تمام شده باشد. تمام ظرفيت‌های قانون اساسی تمام شده باشد. انسداد كامل برقرار شده و آينده به چشم‌اندازی روبه‌روی ما باشد نه مجلس آينده و نه دولت آينده و نه حتی روزنامه‌ای و نه حتی جنبش‌ها، مثل بعضی از اشعار اخوان ثالث كه بعد از 28 مرداد سرود. مثلا شعر زمستان:
همه چيز يخ زده
كسی جواب سلام كسی را ندهد
اگر نفس از سينه بيرون می‌آيد، ابری شود جلوی چشم كه چشم جلوی چشم را نبيند
و اگر دستی به نشان دوستی از جيب بيرون بياوری، دستی نفشارد آن را
صدايی گر شنيدی قصه‌ی سرما و دندان است
همه‌ی صداها از زمين رفته‌اند
دارها برچيده، خون‌ها شسته‌اند،
در مزارآباد شهر بی‌تپش نای جغدی هم نمی‌آيد به گوش و الی آخر.
كلی ادبيات مثل بعد از 28 مرداد را برای شما قطار كنيم. شاعران بعد از 28 مرداد زيادند و شعرهايی از اين قبيل سروده‌اند و در آن شرايط مأيوس كننده‌ای را به تصوير كشيده‌اند كه واقعا هم آن شرايط اين طور بود كه نه آلترناتيوی وجود داشت و نه دولت روزنه‌ای را برای فعاليت سياسی باز گذاشته بود و نه روزنامه‌ای در كار بود. كشتار مبارزان در پيش رو بود. عمر مفيد يك چريك سه ماه بيشتر نبود. چريكی كه خانه‌ی تيمی را برمی‌گزيد سه ماه بيشتر عمر نمی‌كرد. همه چيز دلالت بر اين داشت كه دنيا به آخر رسيده است و تمام شده است. فرض كنيد در بدترين حالت اين طور باشد. از اين بدتر دوستان سراغ ندارند دوستان جوان من شايد اين شرايط را نديده باشند ما هم سال 53 و 54 بدترين از اين را هم ديده‌ايم. در آن سال‌ها بين جبهه‌ی مبارزين هم درگيری شد. جنگ بين داخلی‌ها بين مبارزين چپ، چپ كرده چپ شده كه تغيير ايدئولوژيك داده بودند با ديگران كه كم كم به ترور فيزيكی و تصفيه‌های فيزيكی انجاميده بود.
از يك طرف ساواك و از طرف ديگر، خودی‌ها از دو طرف كشته می‌شدند، بدتر از اين امكان نداشت. شرايط خيلی وحشتناكی بود. از اين بدتر را گمان نمی‌كنم كه دوستان بتوانند تصور كنند. من توصيه می‌كنم دوستان من مقداری با ادبيات مربوط به اين دوره‌ها آشنا شوند، مطالعه كنند و بفهمند كه چه گذشته بر ما.
منتهی چه بايد كرد؛ اين سؤال سؤال لعنتی‌ای بود كه دامنگير همه‌ی ما بود. سؤال لعنتی را از روشنفكران و متفكران روسيه وام گرفته‌ام. آنها هم اين سؤال لعنتی را داشته‌اند كه ما كيستيم. هويت ما چيست و چه بايد كرد؟ سؤال لعنتی هر جايی كه می‌رفتی و هر دو نفری كه به هم می‌رسيدند آن را تكرار می‌كردند كه چه بايد كرد؟
كاسه‌ی چه كنم دستشان بود و چه كنم و چه كنم ورد زبان‌ها بود. اما كاری نمی‌شد كرد. فرض كنيد در بدترين حالت اين وضعيت الان باشد و اصلاحات به اين نقطه رسيده باشد. اما دوباره سؤال لعنتی در شرايط فعلی پيدا می‌شود كه چه بايد كرد. البته امروز چنين وضعيتی ما نداريم. من مخصوصا سؤال را در بدترين وضعيت مطرح كردم. ما مجلسی داريم كه نمايندگان می‌توانند گزارش تحقيق و تفحص را بدهند تحقيق كنند، سؤال كنند، گزارش تهيه كنند و پشت تريبون بخوانند. كلی لايحه برده‌اند. با اينكه در شورای نگهبان رد شده، اما بالاخره بحثش در مجلس شده است. لايحه‌ی منع شكنجه، منع تبعيض عليه زنان، شما اين لوايح را پشت سر هم كنيد ببينيد چقدر لوايح برده‌اند. طرح لايحه، نامه‌نگاری‌ها، سخنرانی‌ها و نطق‌های پيش از دستور خوبی شده است. خود دولت كلی كار كرده است. آن زمان دوستان ما يك تكه روزنامه‌ی كيهان زمان شاه را در زندان پيدا كردند. يكی از دوستان می‌گفت من يك تكه از صفحه‌ی آگهی‌های روزنامه‌ی كيهان را پيدا كرده بودم 70 بار از سر تا ته خواندم تازه بعد آن را به ساير دوستانم دادم تا بخوانند. تا اين حد وضعيت خراب بود.
از كسانی كه در زندان زمان شاه بودند بايد بپرسيد كه وضعيت زندان با الان چه فرقی كرده است. و اما فرض را بر اين می‌گذارم كه وضعيت در سياه‌ترين حالت است. در سياه‌ترين حالت چه بايد كرد؟‌ در بدترين حالت معمولا مردم دو سه رفتار در پيش می‌گيرند. يكی اين است كه مردم از سمت اصلاح مبارزه‌ی سياسی و ادبيات سياسی به سمت تغييرات اجتماعی می‌روند. منتهی آن طور كه خود می‌فهمند و معمولا در اين ميان اقشار عقب‌مانده‌تر جامعه سكان افسادات را در دست می‌گيرند. افسادات مثل مواد مخدر. چون مواد مخدر فضايی ايجاد می‌كند كه انسان در آن می‌تواند همه‌ی خواسته‌های خودش را برآورده ببيند و ترودكسيونی از عالم واقع در عالم سوررئال ايجاد می‌شود. انسان خواسته‌های خودش را توهم می‌كند. بهشت برينش را در ذهنش برای خود می‌سازد. حداقلش آن است كه عده‌ای به سمت بعضی از نحله‌های عرفانی خيلی مبتذل گرايش پيدا می‌كنند. شنيده‌ايد كه بعضی نحله‌های عرفانی در تهران رشد كرده است. نحله‌هايی كه خيلی‌هايش عرفان پوچ هم هست. واردشان كه می‌شوی می‌بينی كه حتی شيخ‌شان مولوی را هم بلد نيست بخواند باقی افرادش كه ديگر هيچ. های و هوی می‌كشند اما معلوم نيست چه می‌گويند. اينها نوعی پروجكشن است.
در اينجا خود افيون نقش اصلی‌اش را بازی می‌كند، جای خودش می‌نشيند وقتی خود افيون هست چرا چيز ديگری ترياك توده‌ها باشد. اتفاقی كه می‌افتد اين است كه در اين حالت از اين افسادات زياد می‌شود. ونداليزم زياد می‌شود. همين تهران را ببينيد كه چقدر ونداليزم در آن زياد شده است. فردی چاقو به دست می‌گيرد و در حال عبور همه‌ی ماشينها را خط می‌اندازد و می‌گذرد. اين فرد تازه حسرت ماشين هم دارد و بی‌پول است. چون خودش ماشين ندارد به همه‌ی ماشينها خط می‌اندازد. يا مثلا شنيده‌ام كه واگن متروها را كه صندلی‌های شيكی هم داشت تخريب كرده‌اند. اينها سرمايه‌های ملی است يا هر جايی كه چيزی ملی هست تخريب می‌كنند. برای اينكه اصلا مليت برايشان مطرح نيست. ايرانی بودن برايشان مهم نيست. می‌گويند ملت چيست؟ مليت يعنی چه؟ اين ديگی كه برای ما نمی‌جوشد همان بهتر كه اصلا نجوشد. اين رفتار اصلا سياسی هم نيست. خرابكاری يا سابوتاژ سياسی كاری است كه كارگر در كارخانه به دستور حزبش می‌كند. دستگاه را خراب می‌كند تا كارخانه بخوابد. آن رفتار چيز ديگری است. سابوتاژ (
sabotage) با ونداليزم تفاوت دارد. اقلا سابوتاژ بهتر از ونداليزم است.
از اين افسادات فراوان وجود دارد. در همين سطح شهر هم كه بگرديد به نمونه‌های زيادی برمی‌خوريد. وقتی فضای سياسی را ببنديد افسادات هم كامل می‌شود. اگر حزب بود، اگر روزنامه بود، اگر كاری وجود داشت، به هر حال فرد جوان جذب می‌شد.
بيست ميليون بيكار و افزايش سالانه‌ی آن، نه دانشگاهی نه اشتغالی، نه چيزی، اينها روی هم جمع می‌شود و به اين ترتيب خيل عظيمی از لشكر بيكاران و لمپن‌ها تشكيل می‌شود كه حاد هستند و امكان صدمه زدن دارند. باندهای مافيايی تشكيل می‌دهند. باندهايی می‌شوند و كم كم رهبر هم پيدا می‌كنند و بعد هم جنبشی ايجاد می‌كنند. جنبش لمپنيزم.
اين حركت اول هم سياسی نبود، مشتی شحنگان مست و لمپن‌ها جمع شدند و ديگر كسی جلودارشان نيست و خانه‌ها و مغازه‌ها را غارت می‌كنند. پس يك حالت پس از پايان اصلاحات اين خواهد بود.
حالت دوم من آن را
defeatism نام می‌گذارم، ترجمه‌ی خوبی از آن نشده است. دفيتيزم را شكست‌طلبی ترجمه كرده‌اند يعنی آنكه ملتی از كشور ديگر مخصوصا كشوری كه تا قبل از آن دشمن می‌دانسته تقاضا كنند كه كشورش را اشغال كند. يعنی ملت به جايی می‌رسد كه به دشمنش می‌گويد ما را اشغال كن. بيا و ما را شكست بده. شكست ‌طلب می‌شود، طلب شكست می‌كند. همه‌ی ‌كشورها پيروزی‌طلب هستند اما بعد از اين وضع كه گفتم كار به جايی می‌رسد كه ملتی شكست‌طلب می‌شود. به خاطر بی‌آيندگی اصلا آينده‌ای متصور نيست. چون دولت هيچ كاری برای فرد نمی‌كند. امكان برآورده كردن اوليه‌ترين حاجات را ندارد. فرد می‌گويد اصلا آينده‌ای ندارم. هيچ چيز ندارم. نه عشق و حالی، نه آموزشی، نه هيچ چيز. پس بگذار كه دشمن بيايد. دشمن مفروضی كه تا حالا دشمن بودنش را ديگران تبليغ كرده‌اند. فرد به اين می‌رسد كه اصلا دشمن آن كشور خارجی نيست. دشمن داخلی است، دشمن خانگی است. آن دشمن خارجی لولو سر خرمنی بوده كه ساخته‌اند. الان اين ايرانی‌هايی كه به عتبات می‌روند را ببينيد. من ديده‌ام كه بعضی‌ها با سربازهای آمريكايی عكس يادگاری می‌گيرند و برمی‌گردند و می‌گويند كه اين سربازها خيلی آدمهای مؤدبی هم هستند و به ما هم بسيار احترام می‌گذارند. زنهای چادری را اصلا بازرسی نمی‌كنند. می‌گويند بعثی‌ها بد بودند. اما از آمريكايی‌ها تعريف می‌كنند. خيلی از زوار از آمريكايی‌ها دفاع می‌كنند و می‌گويند چه آدمهای تر و تميز و مؤدبی هستند. آمريكا منجی می‌شود.
[می گويند] ما كه خود نتوانستيم. دولت هم كه نتوانست،‌ اصلاح‌طلبان هم كه نتوانستند، مجلس و دولت هم كه نتوانستند. بيست و دو ميليون رای هم دادند اما نتوانستند كاری بكنند. همه اين نشدها جمع می‌شود و انسداد ايجاد شده است ديگر.
راه ديگر ادامه‌ی وضع موجود است تا ببينيم چه می‌شود. آيا دو راهی كه گفتم برای ما خوب است؟
فرض كنيم اصلاحات تمام شد آيا ما به اين دو راه راضی هستيم. ما می‌توانيم دو موضع داشته باشيم گاهی ما
active عمل نمی‌كنيم صرفا آناليز می‌كنيم. بيرون نشسته‌ايم و تماشاگريم، بازيگر نيستيم در آن صورت فقط می‌گوييم چه اتفاقی پيش می‌آيد.
اما وقتی ما بازيگر هستيم سر اين صحنه بازی می‌كنيم، می‌گوييم كه ما عضو فلان حزب هستيم. عضو شاخه‌ی جوانان فلان حزب هستيم آن وقت راه بهتری هم وجود دارد. دو راه پس از اتمام اصلاحات راه‌های مطلوب من نيستند. من راه و برنامه‌ی ديگری دارم و به عنوان بازيگر در اين صحنه
active عمل می‌كنم. من می‌خواهم راه خودم را پيش ببرم و نگذارم آن وضع پيش بيايد لذا من خودم عمل می‌كنم و راه خودم را پيش می‌برم . بدين جهت می‌خواهم بگويم كه بايد از زاويه‌ی سومی بحث كرد. ما تماشاگر و نظاره‌گر نيستيم. اگر به حزب آمده‌ايم، پس بازيگريم . اگر در دانشگاه تماشاگر بوديم، اگر آكادميسين بوديم، آنگاه به شكل خنثی فقط گزارش می‌كرديم، اما ما كه اين موضع را قبول نداريم. اگر می‌خواهيم كه آن دو وضع كه گفتيم پيش نيايد، بايد حتما به دنبال راه سوم بگرديم و راه خودمان را پيش ببريم.
راه سوم چيست؟ راه سوم آن است كه "اصلاحات مرد، زنده باد اصلاحات".
"انقلاب مرد، زنده باد انقلاب" شعار تروتسكی است ولی فرقی نمی‌كند هر كه می‌خواهد گفته باشد اما "اصلاحات مرد، زنده‌باد اصلاحات" را پيش از اين كسی نگفته اين را من می‌گويم. پس از انقلاب اكتبر، استالين سر كار آمد و شروع به تصفيه كرد، تروتسكی كه احساس كرد انقلاب منحرف شده و سعی كرد كمونيست‌های ديگر را جمع كند. اين شعار را او در آنجا داد. "انقلاب مرد، يعنی انقلاب مرد، اما زنده باد انقلاب، كدام انقلاب بود. يعنی انقلابی كه در پيش است. حالا در اين جا هم می‌گويم «اصلاحات مرد، زنده باد اصلاحات».
سؤال: آيا اگر اصلاحات بميرد، پس از آن باز هم می‌توان كار اصلاحی كرد، چون ديگر نه امكان حزب داشتن است و نه امكان فعاليت.
جواب: مگر وقتی ساختمانی را خراب می‌كنند همه چيزش را بيرون می‌ريزند؟ مصالح اصلاحات باقی می‌ماند. مصالح دوره‌ی گذشته باقی می‌ماند. حزب، دولت، مجلس، نيروها و تجربه‌هايی كه باقی می‌ماند را كه نبايد دور بريزيم. بايد بازسازی در اصلاحات انجام دهيم. اصلاحات در اصلاحات بكنيم.
بايد شرايط جديد منطقه‌ای، شرايط جديد ملی را تعريف كنيم. استراتژی جديدی، برای وضع جديد بريزيم و شروع كنيم به كار كردن. چرا؟ چون چاره‌ای نداريم، چون آلترناتيو كار نكردن ما آن دو حالتی است كه گفتم. اگر كسی می‌خواهد به آن دو حالت دچار شود، به همان سمت حركت كند.
سؤال: بعد از همه‌ی اين حرف‌ها ما تازه‌ رسيده‌ايم به همان سؤال لعنتی كه شما همان اول مطرح كرديد كه چه بايد كرد؟ يا چگونه بايد عمل كرد؟ هنوز به اين سردرگمی شرايط احتمالی انسداد كامل پاسخ روشنی داده نشده است و دقيقا مشخص نيست كه چه بايد كرد؟
جواب: اولين كاری كه بايد كرد آن است كه نبايد گذاشت جوان‌ها به آن دو سمت كه گفتيم، بروند. آن راه را بايد بست. بايد عليه آن راه تبليغات كرد. تفاوت دوستان جوان ما با ديگران، شايد در اين است كه هر چه جوان‌ترند انقلابی‌تر می‌شوند، يعنی دنبال راه‌های ميانبردار می‌گردند. اصلاحات چقدر زمان می‌خواهد؟ من قبلا در مورد تجربه‌ی انگلستان گفته‌ام كه 700 سال زمان برده است.
سؤال: آيا اگر اعلام كنيم كه همين قدر سال طول می‌كشد، تمام انگيزه‌ی كسانی كه می‌خواهند كار حزبی كنند را از بين نبرده‌ايم؟ چون فرد ممكن است به خود بگويد كه اصلاحات در مدت عمر من، به نتيجه نمی‌رسد پس بهتر است كه دنبال زندگی خود بروم؟
جواب: اگر به شما بگويند كه يك شهاب سنگ بزرگ با برخورد به زمين همه چيز را نابود می‌كند، شما چه می‌كنيد؟ احتمالا می‌گوييد به ما كه ربطی ندارد.
اما مردم همه‌ی دنيا چه می‌گويند؟ آيا آنها شروع نمی‌كنند به برنامه‌ريزی و تلاش برای نجات زمين؟ آيا برای منهدم كردن شهاب سنگ نقشه نمی‌كشند. چرا آنها تلاش می‌كنند و ما نمی‌كنيم؟ بگذاريد من اصلا كل قصه را برای شما ساده‌تر كنم. اصلا همه‌ی حرف من را مربوط به دوره‌ی فئوداليته بگيريد. الان دوره‌ی جهانی شدن است. دوره‌ی ارتباطات و اينترنت است . بنابراين 700 سال می‌شود 70 سال. آيا اگر بگوييم اصلاحات تا 70 سال ديگر بايد ادامه يابد، شما راضی می‌شويد؟ پای كار می‌مانيد و ادامه می‌دهيد؟
 
تاج‌زاده: دموكراسی‌خواهی گفتمان مسلط ايران و جهان است
سيدمصطفی تاج‌زاده با تاكيد بر ضرورت انجام اقداماتی برای تقويت جايگاه مجلس تصريح كرد: اگر قرار است انتخابات باشكوه داشته باشيم، بايد اقتدار به مجلس برگردانده شود.
به گزارش خبرنگار خبرگزاری دانشجويان ايران، ايسنا، عضو شورای مركزی جبهه‌ی مشاركت ايران اسلامی در ميزگرد بررسی «روند اصلاحات و چشم‌انداز آينده‌» در پنجمين اردوی ساليانه‌ی شاخه‌ی جوانان اين حزب، گفتمان اصلاح‌طلبی را گفتمان مسلط جامعه‌ی ايران در صورت حضور يا عدم حضور اصلاح‌طلبان دانست و با بيان اين كه ضرورت ترويج و دفاع از گفتمان اصلاح‌طلبی از گذشته بيشتر شده است، گفت: كمتر كسی حاضر است گفتمان اصلاح‌طلبی را نقد كند بلكه بدترين‌هايشان انتقادشان را به اصلاح‌طلبان منتسب می‌كنند و لذا تمام برنامه‌هايی كه به جای اصلاحات برای ايران داده می‌شود، مترقی‌تر از اصلاحات نيست.
تاج‌زاده، گفتمان اصلاحات را حاكم بر آينده و برگشت‌ناپذير دانست و گفت: امروز گفتمان دموكراسی‌خواهی گفتمان مسلط ايران و جهان است و تحولات 25 سال گذشته، گفتمان اصلاحات را تقويت كرده است.
وی اظهار كرد: بالای هفتاد درصد از جهان اسلام خواهان دموكراسی هستند و گفتمان جنبش اصلاحات نيز حقانيتش را ثابت كرده؛ مستقل از اين كه ما در حكومت باشيم يا نباشيم.
عضو شورای مركزی سازمان مجاهدين انقلاب اسلامی با ابراز اين عقيده كه در چند سال اخير، نااميدی از اصلاحات و خاتمی با نااميدی از جمهوری اسلامی، مساوی شده بود، ادامه داد: بنابراين اگر اصلاح‌طلبان آرايشان از دست می‌دهند، اين آراء در سبد محافظه‌كاران ريخته نمی‌شود.
وی با تاكيد بر لزوم تداول قدرت گفت: امروز دفاع از خاتمی حتی برای كسانی كه با مشی او موافق نيستند، تكليف ملی است. كسانی كه به تماميت ارضی كشور و استقلال نظام سياسی اعتقاد دارند به لحاظ ملی موظفند كه از جريان اصلاح‌طلبی دفاع كنند.
عضو شورای مركزی سازمان مجاهدين انقلاب اسلامی ايران گفت: امروز مطرح شده كه موقعی می‌توانيم به ثبات درازمدت نظام اميدوار باشيم كه بتوانيم رضايت اكثريت مردم را به دست بياوريم، پس اعلام می‌شود حضور پرشور مهم است و نتيجه‌ی انتخابات، فرع آن است.
وی در ادامه با اعتقاد به اين‌كه انتخابات جاری، ميزان مشروعيت نظام را نشان خواهد داد، اظهار كرد: اما گسترش مشاركت مردم ، با حرف حاصل نمی‌شود. مردم بايد دلگرم شوند تا پای صندوق‌ها بيايند. مردم كار لغو انجام نمی‌دهند، رای نمی‌دهند تا تغييری انجام نشود، نمی‌شود شعار انتخابات گسترده دهيم اما عملكردمان در راستای نااميدكردن مردم باشد. مردم در سال 76 ، سی ميليون رای دادند تا برنامه‌شان پيش برود.
تاج‌زاده با اشاره به اين كه صندوق رای هميشه از دو سو مورد نقد بوده است، گفت: كسانی از موضع راديكاليزم انتخابات را نفی می‌كنند، امروز نيز كسانی می‌گويند مگر انتخابات مجسمه‌ی آزادی است؟. پاسخ اين است هنوز بشر راهی بهتر از انتخابات برای تعيين سرنوشتش پيدا نكرده است، البته انتخابات كافی نيست بلكه نهادهای ديگری هم بايد در كنار آن شكل بگيرد.
عضو شورای مركزی جبهه‌ی مشاركت ادامه داد: اگر صندوق رای حذف شود، جايش را خشونت می‌گيرد و باعث راديكاليزم خواهد شد؛ نتيجه‌ی چنين حركتی غيرقابل پيش بينی است.
تاج‌زاده درباره‌ی مخالفان ديگر انتخابات گفت: اين عده تصور می‌كنند خود رای نمی‌آورند پس با انتخابات مخالف هستند، اينها توجه ندارند كه جامعه‌، ملك مشاع شهروندان است و بايد بر مبنای خواست اكثريت آنان اداره شود .
وی ابراز عقيده كرد: مشكل ما اين است كه اقليت با صندوق رای مخالف هستند و می‌خواهند يا اصل انتخابات و يا شكل آن را بر هم بزنند و يا مردم را از شركت در آن مايوس كنند تا اقليت در انتخابات رای آورد.
تاج‌زاده گفت: يكی فكر می‌كند با اقليت 15 درصدی می‌تواند جامعه را اداره كند و ديگری فكر می‌كند چون اكثريت را ندارد، با شلوغ‌كاری می‌تواند حكومت را به دست گيرد.
اين عضو سازمان مجاهدين انقلاب اسلامی، تصريح كرد: بايد دوم خرداد جديدی خلق كرد اما با سخنرانی، 35 ميليون نفر به پای صندوق‌ها نمی‌آيند بلكه لازم است مجموعه‌ی حكومت رفتارش به گونه‌ای باشد كه اگر مردم نمايندگان مجلس را انتخاب كردند، مطمئن باشند دستشان برای انجام برنامه‌هايشان باز است.
وی با انتقاد از برخی از نهادها گفت كه اگر «مدرس‌كشي» پيشه شود، مردم از صندوق رای دور می‌شوند.
تاج‌زاده با بيان اين كه بايد يكسری از كارها به سرعت انجام شود، با اشاره به تاكيد حضرت امام بر جايگاه مجلس شورای اسلامی و پيشنهادهايش درباره‌ی برخی از نهادهای مرتبط با مجلس برای تقويت آن، گفت كه اين پيشنهادها در آينده مطرح خواهد شد.
وی ادامه داد: در كوتاه‌مدت بايد به مجلس اجازه داده شود كه جايگاهش را پيدا كند تا مردم اگر در انتخابات شركت كردند، بدانند كه قرار نيست هر چه تصويب شد، رد شود.
تاج‌زاده با بيان اين‌كه ديكتاتوری با هر نهاد قدرتمندی كنار می‌آيد، گفت: يك نهاد است كه قدرتمندبودن او با استبداد مخالفت دارد و آن مجلس است، بنابراين اگر كسانی واقعا اعلام می‌كنند كه از تصويب لوايح دوگانه نگران ديكتاتوری هستند، اجازه دهند اين مجلس به جايگاهش برسد.
وی با اشاره به تاكيد حضرت امام بر اقتدار مجلس گفت: بايد اقتدار مجلس برگردانده شود.
بنابراين گزارش، تاج‌زاده سپس در پاسخ به پرسشی گفت: در دنيای امروز، همه ناراضی هستند و اين به ايران اختصاص ندارد؛ مهم اين است كه بررسی شود هر نارضايتی ناشی از كوتاهی ديگران بوده يا نه.
وی افزود: در مقايسه‌ها و رفتارمان بايد ملاك داشته باشيم تا به تندروی يا كندروی نيفتيم. خودانتقادی كنيم اما خودزنی نكنيم .
وی هم‌چنين گفت: مدارا با كسی كه مدارا می‌كند هنر نيست بلكه ما بايد با كسی كه اهل مدارا نيست، مدارا كنيم؛ اگر اين روش را نهادينه كنيم اين سرمايه‌های اجتماعی قدرت، تعميق دموكراسی را برای جامعه ما فراهم می‌كند.
 
جلايی‌پور: جريان دوم خرداد و اصلاح‌طلبان نبايد زير بار انتخابات استصوابی بروند
اصلاح‌طلبان و جريان دوم خرداد با تكيه و تأكيد بر لايحه‌ی اصلاح قانون انتخابات، نبايد زير بار انتخابات استصوابی بروند.
به گزارش خبرنگار سياسی خبرگزاری دانشجويان ايران (ايسنا)، دكتر حميدرضا جلايی‌پور در ميزگرد سياسی «بررسی روند اصلاحات و چشم انداز آينده» در پنجمين اردوی ساليانه‌ی شاخه‌ی جوانان جبهه‌ی مشاركت و اولين نشست عمومی اين شاخه، گفت: صحبت در مورد آينده‌ی ايران مشكل است. البته اگر جنبش دوم خرداد نهادينه شده بود، بحث در خصوص موارد فوق راحت تر بود.
وی با اشاره به فرصت اندك جريان دوم خرداد و اصلاح‌طلبان، افزود: پنچ مشكل روياروی جريان دوم خرداد است.
جلايی‌پور از آنچه كه با عنوان موقعيت شكننده‌ی آقای خاتمی پس از مجلس هفتم می‌خواند به عنوان اولين مشكل ياد و ابراز عقيده كرد: خاتمی نماد يك جنبش و پويش اجتماعی بود و اگر مجلس هفتم يك مجلس استصوابی باشد، وضعيت اصلاح‌طلبان و خاتمی بدتر خواهد شد.
اين فعال سياسی افزود: خاتمی در دو دوره از سوی تمام گروههای مؤثر جامعه حمايت شد ولی طی 6 سال گذشته علی‌رغم بيشترين قدرت اجتماعی كه داشت، دائما از سوی مخالفانش در فشار بود. حال اگر مجلس هفتم يك مجلس استصوابی باشد، مخالفان خاتمی به نام قانون و ملت با خاتمی برخورد خواهند كرد.
عضو دفتر سياسی جبهه‌ی مشاركت، عملكرد مجلس هفتم را در صورتی كه استصوابی باشد همچون دستگاه قضايی كنونی دانست و متذكر شد: سكوت خاتمی در قبال چنين مجلسی به منزله‌ی نوعی خودكشی و ناديده گرفتن سوابق گذشته است.
وی در ادامه به ضعف پايگاه مردمی اصلاح‌طلبان در جامعه اشاره كرد و افزود: انتخابات شوراها بيانگر يأس و نااميدی مردم بود. آنان روشهای اصلاح‌طلبان را بی‌فايده می‌دانند. البته مردم به مخالفان اصلاحات هم روی نخواهند آورد .
به گفته جلايی پور، مخالفان اصلاحات صرفا با يك دوپينگ (نظارت استصوابي) می‌توانند در انتخابات رأی آورند.
جلايی‌پور در ادامه به چندگانگی در گروههای دوم خرداد به عنوان يكی از مشكلات اصلاح‌طلبان اشاره كرد و افزود: در حال حاضر طيف دوم خرداد از انسجام چندانی برخوردار نيست.
اين عضو دفتر سياسی جبهه‌ی مشاركت ابراز عقيده كرد: مشكل ديگر اصلاح‌طلبان آن است كه تاكنون دوم خردادی‌ها روی مشاركت 22 ميليونی به عنوان مهمترين قدرت خود حساب می‌كردند، ولی در حال حاضر ديگر نمی‌توانند روی آن حساب كنند؛ چرا كه هم پايگاه مردمی خود را از دست داده‌اند و هم اينكه نفس شركت مردم در انتخابات به تنهايی كافی نيست و بايد حقوق شهروندی، نظام رقابتی حزبی و مطبوعات آزاد و غيره تأمين شود.
اين مدرس علوم اجتماعی به سياست محافظه‌كاران اشاره و ابراز عقيده كرد: در حال حاضر افراطيون آنها به حاشيه رانده شده و عقلايشان زمام امور را در اختيار گرفته‌اند.
به گفته وی، آنها نمی‌خواهند هيچ امتيازی (نظير تصويب لوايح خاتمي) بدهند و در عين حال سياستهای باز سياسی و فرهنگی را پذيرفته‌اند.
جلايی‌پور اظهار داشت: در چنين وضعيتی در مدت باقی‌مانده تا انتخابات مجلس هفتم بايد اقداماتی صورت گيرد. نخست اينكه كل جريان دوم خرداد نبايد زير بار انتخابات استصوابی برود و بايد بر لوايح خاتمی به ويژه لايحه‌ی اصلاح قانون انتخابات تكيه و تأكيد كنند. اگر مخالفان اصلاح‌طلبان نپذيرفتند صادقانه اين موارد را به مردم ابراز كنند، شكست را بپذيرند و كناره‌گيری كنند، ولی نبايد حماقت كنند.
جلايی‌پور، مخالفان اصلاحات را در نمايش ادای دموكراسی تردست خواند و افزود: اگر اين لوايح پذيرفته شوند اصلاح‌طلبان هم بايد در انتخابات شركت كنند و نگران حجم ميزان شركت مردم در انتخابات نباشند.
وی به سه ويژگی مهم كشور اشاره كرد و توضيح داد: همچنان گفتمان مردم‌سالاری، گفتمان مسلط جامعه است؛ لذا فريب‌كاری انحصارگرايان موفق نخواهد بود. ويژگی ديگر آن است كه انحصارگرايی در جهان كنونی، در خاورميانه و در كشور ما ديگر كار ساده‌ای نيست و بسيار پر هزينه می‌باشد.
جلايی‌پور در پاسخ به سؤال يكی از حاضران، گفت: از سال گذشته تا كنون دوران ركود حركت اصلاحات بوده است.
اين مدرس دانشگاه با بيان اينكه مدتهاست مشكل حرف زدن وجود ندارد، گفت: مشكل كنونی، مشكل عمل است. به گفته وی، جلوی برخی اقدامات گرفته می‌شود و برخی اقدامات به قدری تبعات دارد كه از آن صرف نظر می‌شود.
وی علت [برخي] نارضايتی‌ها را فقدان عملكردهای مؤثر دانست و افزود: جريان دوم خرداد يكسری نتايج خواسته و يكسری نتايج ناخواسته به دست آورده است. مثلا خاتمی وعده نداده بود كه غده‌های سرطانی وزارت اطلاعات را شناسايی كند، ولی اين كار عملا روی داد. در كنار آن، علی‌رغم اينكه خاتمی شعار آزادی مخالفت داده بود، ولی می‌بينيم كه حتی موافقان و دوستان خاتمی هم ترور می‌شوند و به زندان می‌روند.
به اعتقاد وی، خواست اعلام شده‌ی جريان دوم خرداد توسعه‌ی سياسی بود كه محقق نشده و بايد شكست را پذيرفت ولی تن به ذلت نداد.
جلايی‌پور با بيان اينكه بسياری چيزها در آينده نامعلوم است، تصميم‌گيری در مورد آنها را بر اساس عقل جمعی دانست.
وی در پاسخ به سؤال ديگری گفت: دولت نبايد با دشمنان مدارا كند، بلكه بايد آنها را محاكمه كند. به ويژه آنكه اين دشمنان مخل نظم و آزادی هم باشند.
جلايی‌پور گفت: مادامی كه يك جنبش اصلاحی نتواند به مطالبات خود دست يابد، بايد از قدرت اجتماعی خود در عرصه‌ی سياسی استفاده كند و مردم را به عرصه فراخواند.
وی با بيان مخالفت خود با چنين امری، متذكر شد: چنين اقداماتی انقلابی است و نه اصلاحی. مضاف بر اينكه نمی‌توان آخر و عاقبت خوبی برای مردم متصور شد. همچنان كه طی اغتشاشات اخير دانشگاهها، دانشجويان هزينه‌های بسيار سنگينی را پرداختند.
عضو دفتر سياسی جبهه‌ی مشاركت در ادامه گفت: من به همين علت مردم را به نافرمانی مدنی دعوت نمی‌كنم، بلكه بايد مقاومت و ايستادگی مدنی كرد. يعنی تا جايی كه می‌توانيم خواسته‌هايمان را پيش ببريم و هر جا كه نتوانستيم، متوقف شويم.


محمد رضاخاتمی: راهی نيست جز آن‌كه اصلاحات را ادامه دهيم

به گزارش خبرنگار خبرگزاری دانشجويان ايران، دكتر محمدرضا خاتمی دبيركل جبهه مشاركت ايران اسلامی در سخنرانی خود در اولين نشست شورای عمومی شاخه جوانان اين حزب، ضمن تبريك سالروز ميلاد حضرت امام علی (ع) افزود: بی‌شك مهمترين الگو برای انقلاب اسلامی ما، حكومت امام علی (ع) بود.
وی با بيان اين مطلب كه شايد عموم مردم از فقه و كلام، عرفان و اصول اقتصادی آگاهی نداشته باشند، وجود الگوهايی همچون حكومت حضرت علی (ع) را نمونه خوبی برای گرايش مردم به سمت انقلاب و ايجاد حكومتی همچون آن دانست.
وی گفت: بی‌ترديد انقلاب اسلامی ما با الگوگيری از رفتار و حكومت امام علی (ع) بوجود آمد و تبيين و تعريفی كه از آن حكومت می‌شد مردم را مشتاقانه به سمت پاگيری و فراگيری انقلاب سوق داد.
دبيركل جبهه مشاركت ضمن بيان اين نكته كه شايد حكومت امام علی (ع) الی‌الابد برای ما دست نيافتنی باشد، از عدم انطباق رفتارهای برخی بخشها با الگوی حكومتی آن حضرت اظهار تاسف كرد.
وی اين عدم انطباق با الگوی حكومتی امام علی (ع) را يك نوع خيانت به انقلاب دانست.
خاتمی در ادامه از عباس عبدی و سعيد رضوی فقيه به عنوان دو دوست و همراه بسيار عزيز ياد كرد و افزود: آنها به خاطر وفاداری به آرمانهای خود و راهی كه انتخاب كرده بودند، هزينه خيزش كل جامعه ما را می‌پردازند.
وی تصريح كرد: به اشتباه می‌پندارند كه با در بند كردن چند نفر خيزش عمومی متوقف خواهد شد.
وی با بی‌عدالتی خواندن اين موارد، آنها را موجی مصر شدن مردم در پيمودن راهی كه انتخاب كرده‌اند، دانست.
دبيركل جبهه مشاركت، شاخه جوانان اين جبهه را فعال‌ترين و متشكل‌ترين بخش اين جبهه خواند و گفت: علی‌رغم تضييقاتی كه در جامعه وجود دارد، شاهد رشد و نمو شاخه جوانان جبهه مشاركت بوده‌ايم.
خاتمی در ادامه تصريح كرد: وضعيت كشور ما خطير است و شايد خطرناك، اما اين به معنی غيرطبيعی بودن وضعيت كشور نيست.
وی، مسائل و مشكلات موجود را طبيعی ارزيابی و تاكيد كرد: مسائل و مشكلات از الزامات طبيعی يك حركت است.
وی وضعيت كشور را به يك بندباز تشبيه كرد و گفت: وضعيت بند بازی كه مختارانه و با آگاهی بر روی بند می رود نگران كننده اما ناشی از انتخاب طبيعی اوست.
دبير كل جبهه مشاركت با طبيعی خواندن مشكلات فراوان و هزينه پرداختنها گفت: مشكلات اگر چه كوچك نيستند ولی تا حدود زيادی طبيعی هستند.
نايب رييس مجلس شورای اسلامی تصريح كرد: اين انتظار درست و به جايی نيست كه كسانی كه همه اركان قدرت را در دست دارند، به صرف چند راهپيمايی، تحصن و ... به آسانی قدرت را تقديم ديگران كنند.
وی افزود: راهی را كه ملت در پيش گرفته با پذيرش تمامی خطرات بوده است و انشاالله تمامی اين زحمات به نتيجه برسد.
خاتمی با بيان اينكه مهم نيست كه يك حزب يا گروه به آرمانهايش دست يابد، گفت: مهم اين است كه ملت در راهی كه انتخاب كرده، بتواند به ايده‌آل‌های اصيل خود گام به گام نزديكتر شود.
دبيركل جبهه مشاركت، گفت: آينده ايران در جهان مهمترين چيز در جبهه مشاركت است و آينده ساختار نظام و آينده احزاب و گروهها پس از آن از درجه بعدی اهميت قرار دارد. اگر دير بجنبيم ممكن است نتوانيم جايگاه خود را در دنيا بيابيم.
وی افزود: ايران، امكانات، تسهيلات و موقعيتهای ويژه‌ای دارد كه بايد مورد استفاده قرار گيرد.
خاتمی با بيان اينكه شاخص‌های مثبت و منفی برای اميد يا ياس وجود دارد، اظهار عقيده كرد: به صورت بالفعل از نظر اقتصادی، فرهنگی، سياسی و تكنولوژی در جهان جايگاه مناسبی نداريم و با ناهنجاری، فقر، اعتياد، تبعيض و ... مواجهيم. با اين حال بايد از توان بالقوه خود استفاده كنيم تا با يك خيزش عظيم، عقب ماندگی‌هايمان را جبران كنيم. از اين لحاظ آينده اميدوار‌كننده‌ای خواهيم داشت.
خاتمی با اشاره به اينكه وضعيت جامعه در حال گذار پيشاپيش بررسی شده است، گفت: اگر بخواهيم به وضعيت مطلوب دست يابيم، حق نداريم نااميد و مايوس شويم. حق داريم اعتراض كرده، تغييراتی ايجاد كنيم. حق داريم برای استفاده از توانايی‌ها و ظرفيت‌ها، ملاحظه هيچ چيز را نكنيم ولی حق نداريم مايوس شويم و از عرصه سياست‌ورزی و فعاليت اجتماعی كناره‌گيری كنيم.
دبيركل جبهه مشاركت گفت: اين كشور و اين ملت باقی خواهد ماند و با مشكلات دست و پنجه نرم خواهد كرد و در اين راه نيازمند كسانی است كه احساس می‌كنند در قبال ملت مسووليت دارند و به ملت راه را نشان دهند و پشتوانه و پشتيبان اين كشور باشند تا با هزينه كمتر و راحت‌تر بتوانند از اين مشكلات عبور كنند.
خاتمی افزود: ما ممكن است با حكومت قهر كنيم و در عرصه سياست‌ورزی معادلات خود را برهم بزنيم ولی حق نداريم معادلات خود را با مردم برهم بزنيم و برای اينكه فكر می‌كنيم به بن‌بست رسيده‌ايم، گوشه عزلت بگزينيم.
وی اين امر را بزرگترين آرزوی كسانی دانست كه سعی می‌كنند با روشهای خاص خود، قدرتشان را حفظ كنند و اجازه تداول قدرت و مشاركت فعال سياسی،‌ اجتماعی و فرهنگی را كه خواست اصلی همه گروههای فعال در عرصه جامعه است، ندهند. ما نبايد تسليم خواسته‌ی آنان شويم.
دبيركل جبهه مشاركت ادامه داد: ما حق داريم در بسياری روشها و رفتارهايی كه با آنها موافق نيستيم، شركت نكنيم.
به اعتقاد وی، ما بخواهيم يا نخواهيم امروز يك زلزله در ايران روی داده كه نمی‌تواند همه اركان جامعه را تكان ندهد.
وی با بيان اينكه جامعه ما در ابعاد مختلف دچار اين زلزله كه تغيير و تحول خواهی می‌باشد، شده است؛ اضافه كرد: ما موظفيم برای راهبری جامعه به سوی وضعيت مطلوب فكر و روش و الگو داشته باشيم. برای اين منظور بايد اين تغيير را شناخت و بررسی كرد كه در كجا و چطور می‌توانيم بر اين تغيير تاثير بگذاريم تا اين تغييرات سمت و سوی مثبت بيابند و تغييراتی كه به ضرر جامعه است را اصلاح كنيم و يا جلوی آن را بگيريم.
خاتمی با تاكيد بر اينكه بايد به تدريج از سطحی‌نگری دست برداريم و به روشهای علمی تن بسپاريم، متذكر شد: جامعه بدون الگو، قانون و شاخص‌های مشخص تغيير نمی‌كند. بنيانهای اجتماعی قوانين خاص خود را دارند اين امری است كه همواره به آن بی‌توجه بوده‌ايم و همواره به دنبال انقلاب و بر هم زدن بنيانهای موجود در تشكيل بنيان‌های جديدی بوده‌ايم.
امروز ساختار اجتماعی كشور به شدت متحول شده ولی ساختارهای حقوقی و اجرايی - آنچه كه به آن حكومت می‌گوييم - هيچ تغيير نكرده است. همين امر تضادها و تناقض‌هايی را آفريده است.
به گزارش خبرگزاری دانشجويان ايران، نايب رييس مجلس شورای اسلامی يادآور شد: دوم خرداد قصد داشت تغييرات مثبت اجتماعی را در ساختارهای حقوقی نظام بازتاب دهد.
به اعتقاد وی، حركت اصلاحات در اين راستا موفق بوده و رفتارها درون نظام به تدريج تغيير كرده است.
خاتمی ادامه داد: البته انتظار نابجايی است كه طی 6 سال، تغييراتی اساسی در جامعه‌ی 25 ساله ايجاد كرد. اگر چه از اصلاحات انجام شده راضی نيستيم ولی راهی جز آن نيست كه اين راه را ادامه دهيم تا تأثيرگذار باشيم و ساختارهای حقوقی و اجرايی متناسب با تغييرات و تحولات درون اجتماع متحول شوند.
خاتمی گفت: برخلاف آنچه كه اختلاف سليقه خوانده می‌شود، تفاوت در عمق بنيادهای فكری دوطرف است كه امكان وجود سازش در اين سطح وجود ندارد.
وی با اشاره به تغييرات و تحولات اساسی (شهرنشينی، معرفتی، اقتصادی و ارزشي) سه دهه‌ی گذشته، از آنچه كه قرار گرفتن آزادی‌خواهی امروز در برابر ايدئولوژی‌خواهی اوايل انقلاب، خواند، به عنوان يكی از اين تغييرات ياد كرد و ادامه داد: امروز نسبی‌گرايی جای مطلق‌گرايی را گرفته است. قانون‌گرايی جای خود را به واقع‌گرايی داده و خصوصی‌گرايی در ابعاد زندگی شخصی و عمومی جای خود را به اجتماعی بودن داده است. تعامل با دنيا در برابر ستيزه‌جويی به عنوان يك ارزش درآمده است. اينها نشانه‌ی يك تغيير اساسی در جامعه است.
دبيركل جبهه‌ی مشاركت، اين تغييرخواهی را دچار نقص‌هايی دانست و توضيح داد: در داخل ايران طبقه‌ی خاصی نداريم كه عامل محركه‌ی تغييرخواهی در كشور باشد تا بر اساس منافع اين طبقات حركات را ساماندهی كند. از سوی ديگر، مراجع فكری در جامعه‌ی ما تا حدود زيادی دچار تزلزل شده‌اند كه خطراتی برای جامعه‌ی ما دارد.
وی با بيان اينكه شايد متشكل‌ترين طبقه، كارگران باشند؛ گفت: آنها هم محدود به برخی حركات صنفی شده‌اند كه در جامعه چندان اثرگذار نيست. همين عارضه سبب می‌شود كه انرژی درون جامعه هدر ‌رود و گاهی اين ارزشها در تعامل با يكديگر خنثی می‌شوند و اين، فرصت بسيار استثنايی برای اقتدارگرايان است كه مانع از تجميع اين انرژی‌ها و شكل گرفتن حركتهای اجتماعی همه‌جانبه ‌شوند.
خاتمی، جوانان را مهمترين عنصر تحول‌خواهی در جامعه دانست و متذكر شد: جوانان يك طبقه نيستند بلكه از طبقات مختلف هستند.
به گزارش ايسنا، محمدرضا خاتمی در ادامه با اشاره به نقش جوانان در حل مشكلات، گفت: جوانان يك خصوصيت بارز و مشترك دارند و آن اينكه علی‌رغم وجود مشكلاتی در جامعه مثل بيكاری و مبهم بودن آينده‌اشان، نشان دادند كه ميدان‌های سياسی و اجتماعی، مهمترين ميدان فعاليتشان است. آنها در اين زمينه توانسته‌اند خود را متحد و منسجم نشان دهند.
وی، مهمترين عامل محرك جوانان در اين بخش را احساس تحقير و عقب‌افتادگی در عرصه‌های مختلف دانست و تأكيد كرد: خواسته‌ی اصلی جوانان، مشاركت بيشتر و شايسته‌سالاری است.
از ديدگاه خاتمی، در جامعه‌ی ما حكومت به لحاظ جدايی از تحولات اجتماعی، نتوانسته به برنامه‌ی مدون و قابل اجماعی در درون خود برسد.
دبيركل جبهه‌ی مشاركت به نزاع درباره‌ی اولويت دادن به توسعه‌ی سياسی يا اقتصادی اشاره و خاطرنشان كرد: زمانی كه كسانی كه بر سر كار هستند، می‌خواهند توسعه‌ی اقتصادی ايجاد كنند - چنانچه اين توسعه با منافع گروهی در تضاد باشد - توسعه‌ی سياسی و ارزش‌ها مدنظر قرار می‌گيرد. اما زمانی كه شعار توسعه‌ی سياسی سر داده می‌شود، دوباره نان و معيشت مردم مد نظر قرار می‌گيرد.
وی، اين امر را نشاندهنده آن دانست كه بنا بر اين نيست كه به دنبال پيدا كردن راه حل‌هايی برويم كه مشكلات امروز جامعه را حل كند.
خاتمی، عدم آشنايی با ماهيت علمی اين مشكلات را علت دچار شدن به آنها دانست و ابراز عقيده كرد: دچار تناقض در رفتار شده‌ايم.
نايب رييس مجلس شورای اسلامی با اشاره به اين سخن آيت‌الله مصباح يزدی كه «متاسفانه نظام جمهوری اسلامی ما از رباخوارترين نظام‌های عالم شده است»، مدعی شد: ما يكی از رياكارترين حكومت‌ها را داريم.
خاتمی در بيان علت مطلب فوق و در ادامه‌ی ادعاهای خود افزود: چيزی كه در باور اكثر مسؤولان وجود دارد، در رفتار و گفتارشان نيست و اين عدم صداقت، مشكل اصلی ماست.
وی ادامه داد: چوبی كه ما در جبهه‌ی مشاركت می‌خوريم، حاصل صداقت ماست. يعنی تلاش كرده‌ايم آنچه را باور داريم در رفتار و گفتار خود منعكس كنيم. اين صداقت، سرمايه‌ی عظيم جبهه‌ی مشاركت است.
نايب رييس مجلس شورای اسلامی، برخی چارچوب‌های حكومت با مردم را دچار تناقض‌هايی خواند و ادامه داد: بر اين اساس تلاش می‌شود كه اين موارد بر جامعه تحميل گردد.
وی با بيان اينكه در كشور ما همه چيز اعم از كشاورزی، صنعت، دانشگاه‌ها و غيره، دولتی است؛ گفت: اين موجب شده كه به نوعی به رياكاری تن داده شود و برخی برای حفظ موقعيت‌های خود، ارزش‌های تحميل شده را به ظاهر بپذيرند.
دبيركل جبهه‌ی مشاركت با ابراز اين ادعا كه وضعيت كنونی به گونه‌ای است كه جامعه به راهی می‌رود و حكومت به راهی ديگر و با بيان اينكه اصلاحات نويد پر كردن اين شكاف را می‌داد، گفت: شايد اصلاحات در ابتدای راه توفيق بسيار زيادی داشت اما به هر علت در ادامه اين راه توفيق چندانی نداشت.
دبيركل جبهه‌ی مشاركت ادامه داد: اگر امروز هنوز از اصلاحات حرف می‌زنيم و اميدواريم، به دليل انباشت سرمايه‌ای است كه در چند سال اول در عرصه‌ی داخلی و خارجی برای كشور به وجود آمد.
وی با بيان اينكه مهمترين كار اصلاحات اين بود كه بندهايی از اذهان و افكار مردم را پاره كرد و شيشه‌هايی را ترك داد، افزود: اين بزرگترين تحولی است كه در داخل كشور ما اتفاق افتاد.
خاتمی تأكيد كرد: اصلاحات، پرده‌های ظاهری كه بر تحولات عميق اجتماعی وجود داشت را كنار زد و ملت را با انرژی عظيمی كه در درون خود دارند، آشنا كرد.
دبيركل جبهه‌ی مشاركت با تأكيد بر اينكه نبايد به دنبال تغييرات سريع و ناگهانی باشيم، به حوادث خردادماه امسال و نقش مردم در خاموش كردن اين حركت - كه آن را بنيان‌كن می‌خواند - اشاره كرد.
وی بر ضرورت تغيير روش‌های اتخاذ شده؛ تأكيد كرد و بيان اين‌كه مهمترين عامل توسعه در دنيا، حكمرانی خوب است، آن را نياز اصلی كشور خواند و ادامه داد: بايد در اين راه خود را به دانش و روش‌های علمی مسلح كنيم.
خاتمی برخورد با دانشگاه در چند سال اخير را علاوه بر آنكه دارای ضربات مقطعی به جامعه دانست؛ بزرگترين خيانت به كشور توصيف كرد و افزود: اين برخوردها نه تنها راه علمی و كارشناسانه‌ی برخورد با مشكلات نيست، بلكه ملت را از ساز و كارهای علمی و كارشناسی جهت ايجاد تغييرات مورد نظر خود محروم می‌كند.
خاتمی در پايان خطاب به جوانان گفت: اگر می‌خواهيد آينده‌ای بهتر داشته باشيد، سعی كنيد بر اساس برنامه‌ريزی به راه‌هايی دست يابيد كه خير و صلاح خودتان و جامعه‌تان در آن است.