به ياد ميرزا تقى‌خان اميرکبير مصلح بزرگ تاريخ عصر ما

سالگرد خاموشى‌ اميرکبير

 

 

فين کاشان و رگ زدن ، پس از ۱۵۳ سال همچنان براى‌ مردم ما بانام اميرکبير گره خورده است و يادآور چهره کريه استبداد، سعايت و سخن چينى‌ چاپلوسان است. اما ديرى‌ نپاييد که چاپلوسان و وابستگان به زر و زور و تزوير شرمسار تاريخ شدند و ملت ما اميرکبير را براى‌ هميشه در حافظه تاريخى‌خود نشانده اند. نوزدهم دى‌ماه يکصد و پنجاه و سومين سالگرد شهادت اصلاحگر بزرگ ايرانى‌ ميرزا تقى‌خان اميرکبير است.

ايرنا: فين کاشان و رگ زدن ، پس از۱۵۳ سال همچنان براى‌ مردم ما بانام اميرکبير گره خورده است و يادآور چهره کريه استبداد، سعايت و سخن چينى‌ چاپلوسان است. اما ديرى‌ نپاييد که چاپلوسان و وابستگان به زر و زور و تزوير شرمسار تاريخ شدند و ملت ما اميرکبير را براى‌ هميشه درحافظه تاريخى‌خود نشانده اند.
نوزدهم دى‌ماه يکصد و پنجاه و سومين سالگرد شهادت اصلاحگر بزرگ ايرانى‌ ميرزا تقى‌خان اميرکبير است.
آگاهى‌ از زندگى‌ پرفراز و نشيب و اقدامات برگزيدگانى‌ بزرگى‌ چون اميرکبير که در اوج سختى‌ها و گرفتارى‌ها، دست از تلاش‌هاى‌ اصلاح طلبانه خود برنداشتند، مى‌تواند براى‌ امروز ما سخت آموزنده باشد.
ميرزا تقى‌خان اميرکبير از مشهورترين و برجسته ترين رجل سياسى‌ ايران در عصر قاجار است که برخى‌ او را با "خواجه نظام الملک طوسى‌" و " رشيدالدين فضلالله " قابل مقايسه دانسته اند.
او در سال۱۲۲۲ هجرى‌ قمرى‌ تولد يافت و پدرش کربلايى‌ قربان اهل فراهان اراک ، آشپز ميرزا ابوالقاسم قائم مقام ،صدراعظم محمد شاه قاجار بود.
امير فرزند آشپز باشى‌ از کودکى‌ بسيار باهوش و زيرک بود و از اين رو مورد توجه خاص قائم مقام قرار گرفت.
من به کربلايى‌ قربان حسد مى‌برم و قائم مقام درباره او مى‌نويسد: "حقيقت بر پسرش مى‌ترسم...، اين پسر خيلى‌ ترقيات دارد و قوانين بزرگ به روزگار مى‌گذارد."
در هر حال در سايه همت و لياقتى‌ که داشت پس از مرگ محمد شاه به وزير نظامى‌ رسيد و بزودى‌ وسائل برگشت ناصرالدين شاه را از تبريز به تهران فراهم کرد و به قدرى‌ از خود زيرکى‌ و تبحر نشان داد که بيش از پيش مورد توجه ناصرالدين شاه قرار گرفت و به محض ورود به تهران و جلوس ناصرالدين شاه با لقب اتابک اعظم بر منصب صدارت نشست.
پس از مدتى‌ "عزت الدوله " خواهر ناصرالدين شاه را نيز به زنى‌ گرفت ، امير در دوران کوتاه صدارتش تحولاتى‌ بزرگ در تمامى‌ شئون سياسى‌، اقتصادى‌، فرهنگى‌،نظامى‌ واجتماعى‌ در ايران بوجود آورد.
از مهم ترين اقدامات امير، تاسيس مدرسه دارالفنون در اوائل سال ۱۲۲۶ هجرى‌ قمرى‌ بود،دارالفنون در بدو تاسيس به هفت شعبه پياده نظام ، سواره نظام توپخانه ،مهندسى‌،طب،جراحى‌،داروسازى‌ و معدن شناسى‌ تقسيم مى‌شد، معلمان اين رشته‌ها اکثرا" از اروپا استخدام شده بودند.
دکتر "فريدون آدميت " در کتاب "اميرکبير وايران " معتقد است که " اهميت مقام تاريخى‌ امير به نوآورى‌ در راه نشر فرهنگ و صنعت جديد، پاسدارى‌ هويت ملى‌ و استقلال سياسى‌ ايران در مقابله با تعرض غربى‌، اصلاحات سياسى‌ مملکتى‌ و مبارزه با فساد اخلاق مدنى‌ است.
اگر با ديدگاه منصفانه قضاوت کنيم ، امروز هم ما نيازمند نوآورى‌ و تحول در زمينه‌هاى‌ ياد شده هستيم ، يکى‌ ديگر از مهم ترين وجوهى‌ که امير در اصلاح و تحول ايران در نظر داشته است ، بومى‌ کردن صنعت و تکنولوژى‌هاى‌ غرب در ايران و مهم تر از آن توجه به ابعاد پيشرفت‌هاى‌ فنى‌ با تکيه بر بافت‌ها و ساختارهاى‌ اجتماعى‌ و فرهنگى‌ جامعه ايرانى‌ بوده است.
شايسته سالارى‌ و صلاحيت داشتن افراد در احراز مناصب شغلى‌ و مديريتى‌ از ديگر برنامه‌هاى‌ او بود،اين در حالى‌ است که به طور کلى‌ در نظام‌هاى‌ متکى‌ بر سيستم قبيله اى‌، رابطه نسبى‌، خويشاوندى‌ و دوستى‌ تعيين کننده است و تخصص ، ممارست و شايسته سالارى‌ در محاق و فراموشى‌ قرار مى‌گيرد.
جامعه ايرانى‌ نيز با ساختارهاى‌ قبيله اى‌ در چنين وضعى‌قرارداشت و پيداست که در جامعه عصر ناصرى‌ مبارزه با چنين روندى‌ کارى‌ بس دشوار بود و البته امير براى‌ اجراى‌ عدالت و توسعه و رفاه مردم چاره اى‌، جز پيمودن چنين راه سخت و دشوارى‌ نداشته است.
مبارزه با فساد و رشوه خوارى‌ در شرايطى‌ که کسب درآمدها و سودجويى‌هاى‌ نامشروع و دلالى‌ اقبال تام و تمام داشتند، از جمله برنامه‌هاى‌ و اهداف اميرکبير بود.
امير کبير بشدت با فساد و رشوه خوارى‌ مبارزه مى‌کرد و يکى‌ از بارزترين مصداق چنين فسادى‌ برانداختن رسم "سيورسات " در ميان ماموران دولتى‌ بود بنا به چنين رسمى‌ مردم مجبور بودند تمامى‌ مخارج ماموران دولت را که به نقاط مختلف ماموريت مى‌يافتند، اعم از غذا و مکان و حتى‌ علوفه ى‌ چهارپايان آنان را تامين کنند و امير اين رسم مذموم را برانداخت و دولت را مجبور کرد که براى‌ ماموران خود مقررى‌ تعيين کنند که مردم مجبوربه تامين مايحتاج آنان نباشند.
مبارزه با رشوه خوارى‌ در امير چنان بارز بود که حتى‌ دشمنان او نيز به آن اعتراف کردند، "کلنل شيل" وزير مختار انگليس در ايران در عصر ناصرى‌ درباره درستى‌ و فساد ناپذيرى‌ امير مى‌نويسد: " پول دوستى‌ که خوى‌ ايرانيان ( درباريان) است در وجود امير بى‌اثر است ، به رشوه و عشوه کسى‌ فريفته نمى‌شود."
در مجموع اصلاحات بزرگ و مهمى‌ که بدست امير صورت گرفت دشمنانى‌ سرسخت و با نفوذ در داخل و خارج ايران براى‌ وى‌ بوجود آورد تاجايى‌ که چنان درنزد شاه جوان قاجار از او به سعايت پرداختند که بالاخره در روز پنجشنبه ۲۰ محرم سال۱۲۶۸ ه.ق از مقام صدارت عزل و چند روز بعد نيز به کاشان تبعيد شد. امير پس از۴۰ روز تبعيد، در روز دوشنبه ۱۸ ربيع الاول سال ۱۲۶۸ قمرى‌ برابر با۱۹ دى‌ ماه ۱۲۳۰ شمسى‌ در سن ۴۶ سالگى‌ در حمام فين کاشان به قتل رسيد.