اینهمه رفتند و مای شوخ چشم

هیـچ نـگرفتیـم از ایشـان اعتبار

                                             سعدی

به یاد روز سیاه 17 آبانماه 1332    

(بخش سوم یا آخر)   

محمد حسیبی      [email protected]

17 آبانماه 1384 برابر با 8 نوامبر 2005

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

جریان محاکمه دکتر مصدق

با اقتباس از کتاب «زندگینامه و مبارزات سیاسی دکتر محمد مصدق» به همت دکتر نصرالله شیفته روزنامه نگار صدیق، شریف و فرهیخته و سردبیر روزنامه باختر امروز.

 

دکتر محمد مصدق در ادامه سخنان خود خطاب به آزموده گفت: « . . . من از حکمی که شما بدهید نه تقاضای تجدید نظر می کنم، نه اگر شاه مرا عفو نمود قبول می نمایم. از عفو باید خائنین استفاده کنند، یعنی کسانی که خیانت کرده. من اگر در شورای امنیت محکوم شده بودم دیگر به ایران نمی آمدم و آنقدر آنجا میماندم تا بمیدم. نظر خارجی این بوده که بهر وسیله ای که باشد ما را از بین ببرد، ناچار بداخل مملکت پرداخته است: اول بوسیله ی اقلیت مجلس* شورا اقدام شد. دوم بعضی از اشخاص و بعضی از علماء را وسیله ی کار قرار دادند و روز نهم اسفند را بوجود آوردند و آنجا هم خدا خواست که من جان سالم بدر ببرم. سوّم اینکه بین بعضی از نمایندگان جبهه ملی اختلاف بیندازند و حکومت کنند که رفراندوم روشنفکران ایران از آن جلوگیری کرد. چهارم منحصر این بود که مردی بنام سرهنگ نصیری کودتا کند و مرا چنانکه در نقشه بود از خانه به باشگاه افسران ببرند و بگویند (وزیر دفاع ملی) آنقدر بی عرضه بود که بدست چند افسر گرفتار شد بنابراین چه لیاقتی دارد که بتواند کشور ایران را  اداره کند و باید از کار منفصل شود . . .»

 

 *اقلیت در مجلس بتحریک ایادی دربار و نوکران خارجی اش با انتشار روزنامه و شبنامه و تحصّن در مجلس و ایجاد تحریکات در محافل و مراکز علمی و دینی و بازار موجب بروز نا امنی و اغتشاش شده بود و همین گروه و دارو دسته اش بودند که در خفا با "زاهدی" همکاری داشتند و در رژیم بعد از کودتا در تقسیم غنائم و شرکت در فساد و دزدی ها با رژیم همدست شده بودند.

 

 

  

درساعت پنج و نیم بعد از ظهر رئیس دادگاه ده دقیقه تنفس کرد و

دکتر مصدق از شدت ضعف روی نیمکت دراز کشید.

دکتر محمد مصدق در پایان روز با مردم ایران و مشخصا به نسل جوان چنین گفت:

 

. . . در آخرین قسمت بیانات خود میخواهم برای روشن شدن افکار نسل جوان و هدایت آنها در آینده از حقیقتی پرده بردارم و آن این است که طی تاریخ مشروطیت ایران، این اولین باری است که یک نخست وزیر قانونی را به حبس می اندازند و روی میز اتهام می نشانند، برای من خیلی روشن است ولی میخواهم افراد جوان مملکت نیز علت این سختگیری و شدت عمل را بدانند و از راهی که برای طرد نفوذ بیگانگان در پیش گرفته منحرف نشوند و از مشکلات نهراسند و از راه حقیقت باز نمانند، به من گناهان زیادی نسبت داده اند ولی من خود میدانم که یک گناه بیشتر ندارم و آن اینکه تسلیم تمایل خارجیان نشده و دست آنان را از منابع ثروت ملی کوتاه کرده ام و در تمام مدت زمامداری از لحاظ سیاست داخلی و خارجی فقط یک هدف داشته ام و آن این بود که ملت ایران بر مقدرات خود مسلط شود و هیچ عاملی جز اراده ملت بر مملکت حکومت نکند و پس از پنجاه سال مطالعه و تجربه به این نتیجه رسیدم که جز با تأمین آزادی واستقلال کامل ممکن نیست ملت ایران راه سعادت خود بر موانع و مشکلات غلبه کند . . .      

 

در اینجا به خلاصه جریان محاکمه دکتر محمد مصدق در روز 17 آبان 1332 پایان داده و علاقمندان را برای مطالعه کامل جریان محاکمه دکتر مصدق  و مقاله ها و گزارش های روزنامه های مختلف در روزهای دیگر به کتاب زندگینامه و مبارزات سیاسی دکتر محمد مصدق، نگارش دکتر نصرالله شیفته مراجعه می دهیم. این کتاب در کتابخانه نهضت ملی ایران در www.chebayadkard.com موجود است و برای هموطنانی که دارای کامپیوتر و سرویس سریع DSL برای وصل شدن به شبکه جهانی اینترنت برخوردار هستند قابل مطالعه می باشد، اما آن دسته از هموطنانی که با خط معمولی تلفن به اینترنت وصل می شوند، بخصوص هموطنانی که در ایران علاوه بر اینگونه مشکلات با سیستم فیلتر گذاری از سوی جمهوری ولایت فقیه در ایران مواجه هستند می توانند این کتاب را به وسیله ایمیل (پست الکترونیک) از کتابخانه به آدرس [email protected]  درخواست کنند تا با نهایت علاقه و احترام برای آنان فرستاده شود.