نشریۀ اینترنتی نهضت مقاومت ملی ایران

N A M I R

‏يکشنبه‏، 2012‏/04‏/15

 

 

 

رفتار ناپسند زمامداران اسرائیل

با گونتر گراس

من آنچه شر ط بلاغ است با تو میگویم

تو خواه از سخنم پند گیر و خواه ملال

حسین اسدی

 

آقای جی شایی وزیر امورداخله اسرائیل درباره ی شعر"آنچه را که باید گفت" (Was gesagt werden muss) که گونتر گراس نویسنده آلمانی و برنده جایزه نوبل سروده است، او را برای دولت اسرائیل "شخصیت نامطلوب" (Persona no grata)، ومسافترش به اسرائیل را به استناد ماده ای از قوانین این کشور که بمسافرت اعضاء حزب نازی مربوط میگردد ممنوع نموده است. استدلال آقای جی شایی این است که:

 

"اگرگونتر گراس میخواهد همچنان به نشر آثار دروغ و پریشانگویی های خود بپردازد، این کار را در ایران انجام دهد، چه در آنجا او با مخاطبین مشتاق تری روبرو خواهد بود."

آقای لیبرمن وزیر امور خارجه اسرائیل هم آقای گراس را انتلکتوئلی میداند که حاضراست "یهودیان را در محراب ضد صهیونیستی قربانی نماید."

 

این گاو مقدسی که سرچشمه طوفانی از کینه و نفرت و اتهام سیاستمداران اسرائیلی علیه گراس گردیده است، انتقادی است که این نویسنده بخود اجازه داده است نسبت به سیاست اسرائیل و نه به یهودیان در مجموع و حتیمردم  اسرائیل نماید. چه آقای گراس در مصاحبه ای علاوه بر هشدار به اعمال و گفتاری که میتواند باعث بروز جنگ خانمان برانداز دیگری در منطقه گردد، جنگی که شروع آن ساده به نظر میرسد ولی پایان آن برای هیچکس قابل پیش بینی نخواهد بود، سخن و منظور اصلی خود را چنین بیان میکند که:

 

"من در درجه اول به حکومت کنونی اسرائیل آقای نتانیاهو انتقاد دارم، فردی که به نظر من در شرایط کنونی بزرگترین صدمه را به کشور اسرائیل وارد می آورد. چه او بر خلاف قطعنامه های سازمان ملل متحد کماکان به ساختن شهرک های یهودی نشین [در سرزمین های اشغالی] اجازه میدهد. و من به سیاست هایی انتقاد دارم که هرروز بر دشمنان کشور اسرائیل می افزایند و این کشور را هرروزه به طرف انزوای بیشتر سوق میدهند."

 

وزرای اسرائیلی که خواهان سکوت گراس هستند، مثل اینکه بیاد ندارند که آنچه عمدتأ باعث بوجود آمدن هولوکاست شد، سکوت مردم آلمان و روشنفکران این کشور و بطور کلی جامعه جهانی بود، که در برابر تجاوزات رژیم توتالیتر نازی که از ابتدا به حقوق دیگرانی که بهر دلیل خارج از چارچوب خود می پنداشت خاموشی گزید. و اگر قرار باشد که سکوت برقرار شود بعید نخواهد بود روزی که آنان خود به صدای اعتراضی نیاز دارند کسی پیدا نگردد که چنین صدایی ازگلویش بر خیزد. و آنوقت است که سخنان برتولد برشت در این مورد مصداق پیدا میکند، که نوشت:

 

 اول کمونیست ها را گرفتند                      من سکوت کردم چون کمونیست نبودم

بعد یهودی ها را گرفتند                           من سکوت کردم چون یهودی نبودم

سپس کارگران عضو سندیکا را گرفتند       من سکوت کردم چون عضو سندیکا نبودم

بعد از آنهم کاتو لیک ها را گرفتند              و من سکوت کردم چون من پروتستانت بودم

آخر سر هم من را گرفتند                         و دیگر کسی باقی نمانده بود که حرفی بزند

 

بنابراین اگر امروز نویسنده مسٶلی به سیاست های اسرائیل که بوی جنگ میدهد، و به ستمی که به مردم فلسطین روا میدارند که اظهر من الشمس است انتقاد میکند، بایستی از این صدای اعتراض علیه ناحق استقبال کرد. و مشخص نیست که سیاستمداران کشور اسرائیل به چه دلیل این قدر برآشفته میشوند، مگر آنان برای سیاست های خود چه تقدسی و چه نقشی قائلند که قصد دارند حتی زبان نویسنده توانایی چون گراس هم بخاطر هشدارش نسبت به ادامه این سیاست ها که هر روز بر دشمنان کشور اسرائیل می افزاید و این کشور را به طرف انزوای بیشتر سوق میدهد، و یا  هشدار او نسبت به عواقب جنگی که زندگی ملتی (ایران) بی گناه را به خطر می اندازد و آنان دائمأ بر طبل آن میکوبند را ببندند، و با چنین وضع خشنی او را مورد توهین و افترا قرار دهند. مگر این  که از دید آنها دولت اسرائیل نه هم چون سایر دول دنیا، بلکه تافته جدا بافته ای باشد، مقدس  و از هر گونه  انتقاد مبرا.

 

اگر سران دولت و نظام غیرمشروع حاکم بر ایران هم طاقت شنیدن تمام حرفهای آقای گراس را نداشته، و فقط به پخش آن بخش از سخنان او می پردازند که به مذاق آنان سازگار است، و آنچه را که در انتقاد بدانان است سانسورمیکنند، آیا سیاستمداران اسرائیلی شرم و ابایی ندارند اگر مردم ایران و بطور کلی آنان که چنین سخنانی را می خوانند، و چنین رفتاری را مشاهده می کنند، تشابهی بین اعمال آنان که خود را نماینده دولتی دموکرات می دانند و سردمداران نظام جمهوری اسلامی برقرار کنند؟

 

من در مقاله قبلی خود تذکر داده بودم و باز هم تکرار میکنم که:

 

"نابودی تآسیسات هسته ای ایران زمانی تحقق پیدا خواهد کرد که از ایران هم همچون عراق و افغانستان جز سرزمین های سوخته چیزی باقی نمانده باشد. مقامات جمهوری اسلامی درجۀ بی اعتنایی خود به جان مردم را بارها نشان داده اند. این جماعت غیر مسئول که در میان مردم ایران فاقد هرگونه مشروعیتند، سعی نموده اند بخشی از تآسیسات هسته ای را به درون شهرها و مراکز پر جمعیت کشور انتقال دهند و در نقاطی مستقرکنند که اگر شما بخواهید[ از طریق جنگ]  به مقصود خود برسید ناچار از بمباران این نواحی و بالنتیجه کشتار تعداد زیادی مردم بی گناه خواهید بود. و این همان چیزی است که دلخواه سران جمهوری اسلامی است. و اما ارتکاب چنین جنایتی گناهی خواهد بود که هیچ ایرانی علاقمند به سرزمینش [و هیچ انسان صلح طلبی همچون آقای گراس] بر شما و متحدین تان نخواهد بخشید."

 

و هسته اصلی سخن آقای گراس هم همین است.

 

حسین اسدی

فر وردین ۱۳۹۱

_________________________________________________________________

مقالات منتشر شده الزاما نقطه نظر، بيانگر سياست و اهداف نشریۀ اینترنتی نهضت مقاومت ملی ایران نميباشند. حق ويرايش اخبار و مقالات ارسالی برای هیئت تحریریۀ نشریه محفوظ است.